۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه


بنام خدا
عید به گل نشستن فطرت بربرزگران فطرت مبارک باد!

آری آنک صلا در داده اند که:عید آمد وعید آمد آن یاری که رمید آمد!
آنک یار آمده وبار عام داده اند!
آنک یار آمده ونگارین جامه با ید بوشید
تن در زمزم حضور شست
زلف شانه باید کرد وهوای شد
نرگس بر گلستان نظر باید رفت تامردم از آن منظر ستاره بی چینند
رخساررا ارغوانی باید کرد تا سوسن وناهد شبنم باران کنند
ازتاک لبان انگور باید چید وشراب طهور ساخت
آنک یار آمده وبارعام داده اند!
یارآمده وصلادرداده وخوان رحمت گسترانده وخلعت می بخشد
یار آمده وبربرزگران فطرت، می ناب بخشد، تا شُرب مدام داشته باشند
آری! آنک عید آمده وبرزگران فطرت ،کشتی رستگاری را برساحل سعادت به گُل نشانده اند!
چون که فطرت را به گُل نشانده وساحل نیز به به گل نشسته است
گل فطرت شکوفه اش شکفته و سعادت ثمر رستگاری بارداده
عید فطر، عید آفرینش است
عید خلق مدام
عید صیرورت انسان
عیدفطرت بعد از فترت تن وحمام گرفتن روح در ساحل دعا
عید فطررستن دوباره فطرت در گلستان لیلة القدر گیسوی نگار
عید فطر، عیدطلوع لبخند یار
عید فطر، عید نقاب از رخ کشیدن جانان است!
عید فطر،عید ناز ونیاز است که دلدار ناز دارد ودلداده نیاز پیش کش می کند
دلدار ناز می فروشد ودلداده در سپیده دم ناز نماز می برد
مگر نه این است که هرناز نمازی دارد وهرنمازی نازی پاداش؟
مگر نه این است که تانازی نباشد نمازی هم نخواهد بود؟
نازدگر نماز دیگر می خواهد
مگر نماز عید فطر نماز دیگرگونه نیست؟
قیام دیگر دارد وقنوت ازحشر ونشر
رکوع وارونه دارد وسجود عاشقانه
تکبیرات به تکرار باید گفت وقرائت به شهود باید بود
تهلیل به تحلیل بایدبرد وتقدیس به قدوس
حمد برتن حامده باید خواند وتسبیح برگوش مولود تازه آویخت
در عید فطر ،جان دیگر شده وجان نیز هم
در این عید،روح معراج دگرداشته ورهآوردش نیز هم
این عید زانو به زانو نشستن روح القدوس در شب قدر است
عید فطر است وبرزگران فطرت برساحل رستگاری ستاده اند
خورشید برمژگان شان بوسه می زند
ساحل پای شان را با زمزم می شوید
نسیم از کوی یار مژده می آورد
شبنم عطر زلف یار دارد
پونه از چشمه بقا برگ وبار گرفته است!
عید فطر است وبرزگران فطرت به نماز می ایستاده اند
به نماز می ایستند تا نی شکر سعی شان پرساقه شود
سعی شان مشکور باشد وشکرشان مشهود
عید فطر است وبرزگران فطرت به حضور آمده اند تا شکرانه تقدیم کنند وپاداش مضاعف برگیرند
فطریه ببخشایند وغم بزودایند
حیات بی آفرینند وحیات جاودان یابند
فقر مسکین شکنند تا ایمانش در طوفان هانشکنند
سدی در برابر فقر بر می افرازند تا سربر عرش سایند
این عید فطر، بربرزگران فطرت مبارک باد!

اسدالله جعفری

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه


بسم الله الرحمن الرحيم
روزه درمان بيماري هاي روح و جسم

صديقه ابراهيم زاده
اشاره
مقاله ی پیش روی خوانندگان عزیز،نوشته ی خواهر عزیز ودختر پاک وطن،خانم ابراهیم زاده است وبا توجه به سن وفرصت های مطالعاتی ایشان،این مقاله از مقبولیت خاصی برخوردار است وبسیار ساختارمند نوشته شده واز معیاربالای نویسندگی بهره دارد .
خانم ابراهیم زاده، در عالم هجرت به سرمی برد ودر ایران زندگی می کند ودر آستانه ی دیپلم گرفتن قراردارد تا انشاء الله بعد از دیپلم گرفتن پابرقله های رفیع علم ودانش نهاده افق های برتری را منظرگاه چشمان خدابین خویش سازد ودرطریق جان وجهان سازی قدم وقلم زند.
ایشان علاوه بر این که دستی به قلم دارد ودلتنگی هایش را باستارگان قسمت می کند وزلف اندیشه راشانه می زند وگل معانی می چیندوزمزم خرد می بخشد،یک هنرمند است وبا رنگ وقلم مو، آسمان زندگی را رنگ دیگر می بخشد وسقف فلک می شکافد وطرح نو می زند.
ما برای این خواهر عزیز ودخت پاک وطن ،آرزوی توفیق داریم واز خدا می خواهیم به ایشان توفیق عطافرماید تا با قلم مویش ومنشور خیال وگل اندیشه اش جهان فردای ما را رنگ آبی زند وطرح نو در اندازد.
به پدر مجاهدش که بوی پیراهن پدر بابه مزاری را با خود دارد وهنوز تصویر مشعشع از صورت بابه مزاری در چشمان او است وهنوز گرمای دستان بابه را در دستان خویش دارد وگاه گاهی یاد شب های ستاره باران بامزاری بودن ودر سنگر نشستن وراه پیمودن شانه به شانه با بابه مزاری ،اورا دلتنگ می کند ،به این پدر مجاهد ومادر صبور ومدیر ایشان که سال های سخت جهاد را برشانه های غیرت فاطمی خویش برنهاده وبه تربیت فرزندان شایسته ودانا وپاک ومؤمن همت نموده، تبریک می گوییم واز خدا می خواهیم عزت شان را جاودان سازد وفرزندانش را توفیق روز افزون بخشد.
روزه درمان بيماري هاي روح و جسم
صديقه ابراهيم زاده
به راستي كه ماه مبارك رمضان ، ماه ميهماني ، ماه فيض و رحمت و مغفرت ، خداي مهربان است . خدايي كه باري ديگر فرصتي ديگر را در اختيار ما نهاده است تا خود را بسازيم و به كمال انسانيت نزديكتر شويم . بر ماست كه در اين ماه با عظمت به نشانه ي اطاعت از فرمان الهي روزه بگيريم تا در پرتو این روزه وببرکت ضیافت الله به مقام قرب حق دست یابیم وانسانیت ما شکوفا شده تعالی وکمال برین وسعادت جاودان ثمردهد .
در دين مبين اسلام، روزه به معناي خودداري از اعماليست كه روزه را باطل مي كند اما اصل روزه گرفتن وبه عنوان یک سنت الهی ودینی ووسیله ای برای پالایش جان انسان در جهت رسیدن به سعادت فرامادی،نه تنها در اسلام بلكه در فرهنگ ساير مردم جهان نيز روزه وجود دارد و از سابقه اي طولاني برخوردار است . در دين يهوديان ، مسيحيان ، صائبي ها و مانويان ، چيني و هندي ها نيز روزه وجود دارد و همه ي آنان روزه را به عنوان دستوري ديني پذيرفته و به آن عمل مي كنند .
برهمگان روشن است كه روزه به معناي كم خوردن و كم آشاميدن نيست و هدف برتر و والاتري دارد . فلسفه ي اصلي روزه داري تقويت روح تعبد و تكامل جسم و جان است که با نگاهی گذرا به فرمایشات پيامبران الهی درپیرامون روزه، موضوع روشن مي شود .چنان که خاتم پیامبران ورسول اعظم اسلام (ص) فرمودند : « المعده بيت كل داء و الحمئه رأس كل دواء » يعني معده مركز و خانه ي هر دردي است و پرهيز و اجتناب ( از غذاهاي نا مناسب و زياده خوري ) اساس هر داروي شفا بخش است .
علاوه بر اين دستورات وفرمایشات رهبران الهی ورسولان برحق، دانشمندان اسلامي و غير اسلامي (از گذشته تا به امروز) خواص بسياري درباره ي روزه داري بيان كرده و روزه را از جنبه هاي متفاوتي بررسي كرده اند وبه نتایج بسیار حیرت آور ازتأثر روزه بر جسم وروح انسان دست یافته اند. به عنوان مثال دكتر « كاريو» ( آمريكايي) مي گويد : هر شخص بيمار بايد در سال مدتي از غذا پرهيز كند زيرا مادامي كه غذا به تن مي رسد ، ميكروب ها در حال رشدند ، ولي هنگامي كه از غذا پرهيز مي كند ميكروب ها رو به ضعف مي روند .
ازدیگر دانشمندان غیر اسلامی دكتر «گونل پا» ( فرانسوي)است که گفته است : «‌چهار پنجم بيماري ها از تخمير غذا در روده ها ناشي مي شود كه همه با روزه اصلاح مي شود » اینگونه سخن گفتن و نظردادن درباره روزه از طرف دانشمندان جهان ،اختصاص به دانشمندان معاصرندارد بلکه در طول تاریخ اینگونه بوده ودرهرقرن وبرهه ی ازتاریخ دانشمندی درباره روزه وروزه داری سخن گفته ویافته هایش را باتوجه به تخصص خود بیان نموده ،چنان که «فيثاغورث» طبيب و دانشمند بزرگ يوناني ،2500سال قبل در هنگام مرگش، شاگردانش را به روزه گرفتن توصيه كرد .
مطالعات اخير نشان داده است كه استفاده از رژيم هاي غذايي محدود، باعث یک سری تغیرات قابل توجه اساسی وسرنوشت ساز در سیستم بدن می شود واز جمله ی آن تغیرات اساسی این است که روزه گرفتن ونوع قانونمندی در رژیم غذایی در طور مدت روزه گرفتن باعث افزايش طول عمر ، عملكرد بهتر انسولين و مقاومت در برابر استرس مي شود .
روزه آثاري اجتماعی نيز دارد .مخصوصا در زندگی جمعی، چون که انسان باتحمل يك ماه گرسنگي و تشنگي ،حال فقرا را درك كرده و به ياري آنان مي شتابد . روزه در ماه رمضان یک راهکاری بسیار راهبردی برای دست یابی به عدالت اجتماعی وسازکاری برای ایجاد سیستم تعاون در اجتماع برای مبارزه با فقر وگرسنگی کلان اجتماعی می باشد تا ازاین طریق عدل الهي شامل حال انسانها گردد . آري مي توان گفت تنها مكتبي كه به فكرایجاد فرهنگ سازی درجهت رفع نیاز نيازمندان می باشد ،اسلام است .
رمضان و جامعه ي با نشاط
یکی از بحران های بسیار جدی وچالش آفرین دنیای امروز ومخصوصا در جوامع پیشرفته وصنعتی،مسئله افسردگی اجتماعی وبی معنای زندگی فردی می باشد.
فقط کافی است که به مجلات خانوادگی وآمار های مراکز درمانی وروان شناسی یک نگاهی بیندازیم وآن را تورق بزنیم تا بدانیم که این افسردگی اجتماعی وبی معنایی زندگی چه ها برسر این انسان مسلط بر زمین وآسمان آورده اند وچگونه بی رحمانه گروه گروه از انسان های سرخورده واسیر در چمبره افسردگی را به مسلخگاه خودکشی می برند وهرروزه فاجعه ی نو می آفریند. فاجعه ی که هیچ گونه درمانی فیزیکی ودارویی ندارد که ندارد چون بیماری افسردگی دنیای امروزبیماری ازدست دادن ایمان ومعنویت وهدف دار بودن زندگی است واین بیماری است که روح انسان را می ساید وتن را به قربانگاه خودکشی سوق می دهدوقربانیان خاموش می گیرد.
امادرجوامع دینی که براساس ایمان دینی می زیند وبه فردای بهتر باورمندند وامداد های غیبی را چشم به راه است وتکیه گاه ماورایی دارند این بیماری فرصت جولان را ندارد واگر گاهی این بیماری دیده شود ازنوع دیگر است وریشه اقتصادی دارد نه روحی وروانی.
از آنجا كه رمضان ماه دعا و خواستن است و دعا نيز اميد و اجابت را به دنبال دارد پس انساني كه دعا مي كند اميد به اجابت دارد و اميد يعني نشاط ، سر زندگي پس جامعه اي كه همه با هم در اين ماه دعا مي كنند با نشاط اند وچیزی به بنام افسردگی روانی وعاطفی وجود ندارد .
انسان و روح انساني این تغييرات را مي پذيرد و به وسيله ي آن شاداب و با نشاط مي شود .
همين تغيير برنامه در ماه مبارك رمضان و تغيير در خوردن و آشاميدن باعث مي شود كه ذائقه اي انسان تقويت شود.
علاوه بر اين موارد، نشاطي كه هنگام افطار به روزه دار دست مي دهد قابل قياس با هيچ نشاطي نيست . لحظه اي كه روزه دار سر بلند و سر ا فراز از انجام فرمان الهي در مقابل خداي خود حاضر مي شود، شادمان است . زيرا كه رضايت خداوند را احساس مي كند و آرامش و اطمينان به انسان هديه داده مي شود.
در جمع خانواده و از لحاظ تربيتي نيز افطار و سفره ي افطار مؤثر ومفيد است همكاري افراد خانواده با يكديگر ودرکنار هم بودن، نياز عاطفي افراد را بر آورده مي سازد وصفا و پاكي و صميميت سفره ي افطار به انسان سر زندگي و نشاط مي بخشد .
در آخر در يك جمله مي توان گفت :‌روزه درمان بيماري هاي روح و جسم است .

18/6/1388

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

بنام خدا
صداقت رهبرشهید، خیانت ورسالت جامعه ی روحانیت وفرهنگیان(4)
روحانیون شیاد ومنافق (2)
راستی که مزاری وپیروی از مزاری چقدر پیچیده ومعماگونه است.
چنان که شهادت مزاری ازراز های تاریخ معاصر است، راه پیمودن مزاری وهمراهی کردن مزاری وچون مزاری صادق بودن نیز ازراز های تاریخ بوده وتاریخ نیز دربرابر مزاری واندیشه مزاری انگشت تحیر به دندان گرفته است.
تاریخ هم متحییرند که مزاری چه انسانی بزرگی است که دشمنان عنود ودوستان ساده دل ومنافقان تردامن، از او به یکسان سخن می گویند.هر طیفی به شیوه ی از او یاد می کنند وبانام او به مقصد ومقصود می رسند.دشمنان عنود بابرافراشتن علم مخالفت با او، تدیُن واسلام ناب عاری از ملیت پرستی را به نمایش می گذارند تا به پندار خویش به سرچشمه حق وحقیقت دست یابند واز این طریق دین ودنیای ظاهربنان را نصیب خویش سازند.
دوست داران ساده دل وصمیمی وبی غل وغش وپاک طینت مزاری، مقدس ترین آرمان های مقدس خود را در چهره بی آلایش وصادقانه مزاری متبلور می یابند واو را از جمله ناجیان سرنوشت خویش یافتند واسطوره های ذهنی وشخصیت های دینی خود چون امام علی(ع) وامام حسین(ع) را در رفتار وگفتار وصداقت وصمیمیت بی آلایش وایمان بی غل وغش مزاری بزرگ مجسم یافتند وامام علی وامام حسین رادر عصر خویش در چهره نورانی مزاری متبلور دیدند وبا تمام خون وپست خود به راه ایشان ایمان آوردند.
منافقان شیاد تنها راه رسیدن به خواسته های دنیوی خویش را در این دیدند که به ظاهر از مزاری بگویند تا به نان ونام رسند ودر نهان از مزاری بد بگویند واز او وراه او تبرِّی بجویند تا از این طریق خدا وخدافروشان را از خود راضی کنند وبه پندار شیطانی خویش خدا وخرماوخر را هم زمان داشته باشند.
فقط کافی است که بیش ازیک ونیم دهه فراق شهید مزاری رامورد غور وبررسی قرار بدهیم تابه این حقیقت تلخ برسیم واز مظلومیت وتنهایی مزاری سایه روشن های رخ نمایند وبدانیم که مزاری که بود وچه می خواست وامروزه مزاری گویان صادق کیستند ومنافقان شیاد چه چهره های چهل تکه دارند.
نمی دانم باکدامین زبان از این شیادان سخن بگویم تا چهره این شیادان نخ نما شوند وچهره های مقدس روحانیون پاک وصادق ومتعهد از این چهره های ملون باز شناخته گردند.
چهره نگاری روحانیون منافق وشیاد
روحانیون منافق وشیاد،آن طیفی از لباس (لباس علم فقط لباس رسمی نیست)پوشان علم هستند که :
1 – عوام فریب هستند وبه ساز هر طیفی می رقصند وبه هررنگی در می آیند.
2 – مطابق طبع طیف های گوناگون سخن می گویند ودر واقع سعی دارند که خدا وشیطان راهمزمان داشته باشند.
3 – ازاسلام جز پسته چیزی دیگر نمی دانند چون با منابع آشنایی ندارند.
4 – براساس مبنا سخن نمی گویند.
5 -رفتارش با گفتارش همخوانی ندارد.
6 – چهره ظاهر الصلاح دارند.
7 – به مقدسات تمسک می کنند وهمواره از خدا وقرآن وقیامت حکایتی وروایتی برزبان دارند.
8 – دردین ورزی مدعی تمامیت خواهی هستند.
9 – دربسیاری از مواقع خود شان را به تجاهل می زنند.
10 – درروان شناسی اجتماع مهارت دارند وبر اساس آن با افراد تعامل برقرار می کنند لذا درجای که اقتضای روانی اباحه گری باشد، یک انسان لاقید وهتاکند ودر جای دیگر اگر اقتضای روانی طیف همسخنش اقتضای تهجد وتعبد ورزی راداشته باشد، انسان متنسک ومتعبد هستند.
البته این از بارز ترین نشانه های طیف منافق هست وامروزه به عیان می بینیم که همین شیادان گاه روشنفکر تر از «لوتر» ،«کانت»،«هابر ماس»و« دکترعلی شریعتی» هستند وگاه دیگر زاهدتر از «ابوذر» ودعاخوان تر از «کمیل» جلوه می کنند.
در رابطه با شهید مزاری هم همین مسئله صادق هست چون طیف منافق از روحانیون طرفدار ومخالف مزاری براساس همین روان شناسی رفتار خویش را عیار می کنند تا بتوانند درتعامل متقابل با طیف های مختلف از اجتماع برخورد کنند.وقتی میان پیروان مزاری در خارج قرار می گیرند چنان مزاری پرست می شوند که حتا خود مزاری هم در برابرش سرتعظیم فرود می آورند وخود مزاری مزاری شدن ومزاری بودن را از او می آموزند اما وقتی به ایران وپاکستان وافغانستان برمی گردند ،یکه راست به وزارت اطلاعات رفته گزارش سفر می دهند و وقتی به خانه اش بر می گردند رقص وپایکوبی رسیدن به مقصود برپا می دارند وبه بانگاهای معاملاتی خانه وماشین تلفن می کنند ورخ لیلی می بوسند ونردهوس می بازند .
ولی اگر پای مصرف کردن یک دلار برای مزاری ودر جهت آرمان مزاری در میان آید ،حضرت آقا فقیر تر از جنین در شکم مادر است .
بیان سه نکته
در این بخش سخن را پایان می دهیم واز این طیف به همین مقدار اکتفا نموده از شرح وبسط بیشتر درمی گذریم ودر پایان به سه نکته اشاره می کنم:
1 – من با هیچ یک از این افراد،خصومت شخصی ندارم واگر این معیار ها بر افراد بسیاری منطبق شوند که با من آشنای دارند،دلیل بر این نیست که منظور من از طرح این سخن همان افراد بوده است.نه من از طرح این سخن شخص وفرد خاصی را مورد نظر ندارم بلکه طرح این سخن یک طرح کلی برای بازشناسی جریان کلان ازچهره های منافق از هردو طیف است. حال ممکن است فردا وفردا ها همین معیار ها بر خود من نیز صدق کنند ومن نیز ازمصادق این تعریف ها باشم .
پس این سخن که ممکن است فرداوفرداها دامن گیر من هم شود ،نباید بگویم؟خوب شود چه اشکال دارد؟
من با علم به این مسئله که ممکن است این معیار ها دامن من را نیز بگیرد مطرح کردم واز مطرح کردن آن هیچ مصداق معیین وفرد مشخصی را مدنظر نداشته ام حال اگر این معیار ها بر خود من ویانزدیک ترین دوستانم منطبق شوند ،آن دیگر مشکل خود ما است ما باید خود ما خودرا به آن سمت وسو سوق ندهیم وحد اقل باخود صادق باشیم وانسانیت انسانی خودرا پاس داریم چنان که مزاری انسانیت انسانی خود را پاس داشت تا توانست پاسدار کرامت انسان باشد.
2 – من به روحانیون، بسیار احترام قائلم وتوهین به روحانیون راتوهین به کل ملت می دانم.ولی این نگاه به روحانیت نباید موجب آن شود که ما روحانیون را از الف تا یایش را مقدس پنداریم واین تقدس به حد «تابو» شدن روحانیون بینجامد تا هرشیاد ومنافقی با لباس مقدس روحانی برتن نمودن برگرده مردم سوار شوند وهر مزخرفی را بنام اسلام ودین به خورد مردم بدهند وخودنیز تا خرخره در لجن شهوت غطه ورباشند وهیچ کس جرئت آن را نداشته باشند که بگویند بالای چشم تو ابروست .
درحقیقت هدف اصلی من از این نقد روحانیون، پالایش جامعه ی روحانیت از عناصر ناصالح (ولو درنتیجه، این فرد ناصالح خودمن باشم)ومعیار دادن به مردم برای باز شناسی روحانیون راستین از روحانی نماهای منافق وشیاد است.
این گونه سخن گفتن از روحانیت ودر باره روحانیت نتنها توهین به روحانیت نیست بلکه بزرگ ترین خدمت به روحانیت است چون که باطرح این مباحث، مردم بادیدن روحانی نما ها دیگر به اصل روحانیت بدبین نمی شوند وهمه ی روحانیون را به یک چشم نمی بینند ولا اقل می دانند که خود روحانیون هم منتقد خودشان هستند.
هشداری برای خودما نیز باشد که درشعار ابوذرو در عمل معاویه نباشیم لااقل سخن ما با عملی ما همخوانگگی داشته باشد.
از مردم چه توقع داریم وقتی می بینیم که فلان آخوندی با لطایف الحیلی از مراجع وکالت می گیرند و وکالت گرفتن همان ویک شبه دارای آسمان خراش و ماشین آخرین سیستم شدن همان؟بادیدن چنین وضعی مردم درباره روحانیت چه قضاوت می کنند؟
وقتی مردم می بینند که فلان روحانی(سید یاهزاره فرق ندارد) بنام فلان موئسسه وفلان کاردینی از مردم پول جمع می کنند ولی ناگهان خانه حاج آقای شیخ وجناب سید آخوند، سه طبقه می شوند وشلوار آقای شیخ وسیدآخونددوتا می شود،مردم چه عکس العملی نشان خواهند داد؟
بادیده شدن چنین عمل های از روحانیون وسید های جامعه ،اگر مردم از اصل دین ودستورات دین روی گردان شد ویا لااقل به شک افتاد،چه کسی مقصر است؟
ازطرف دیگر بانقد درون صنفی حربه ی تردستان مزدور را نیز عقیم می سازیم ودیگر نمی توانند ببهانه نقد روحانیون، شیطانی ترین شیطنت ها را سامان دهی کنند وچهره مقدس روحانیون را لکه دارنموده از آب گیل آلود ماهی بگیرند.
3 – هیچ انسانی را نمی یابید که دانای کل باشد. لذا این کمترین بنده خدا هم هیچ ادعای جز بیان سایه روشن های از اصل مسئله را ندارم والبته که خود بر خطا وناصواب بودن بعضی وبخشی از سخنان خویش معترف هستم واز قدیم گفته اند:
از عارفی پرسیدند:
همه چیز را که دانند؟
عارف پاسخ داد:
همه چیز را همگان دانند وهمگان هنوزبه دنیا نیامده اند.

اسدالله جعفری
ادامه دارد