۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

سوء استفاده از دین و بیت المال تا کی
بسم الله الرحمن الرحیم
 سوء استفاده از دین وبیت المال در هر ادیان و در هر جای دنیا وجود دارد، ولی در کشور جنگ زده ما زمانی این پدیده به زشت ترین حالت خود رسید،که با سیاست و قدرت  پیوند خورد.  کسانی دنبال غایله هستند، برای یکبار هم به سیره عملی و گفتاری ایمه دین توجه نکردند وسیره پیشوایان دین  راملاک عمل  ندادند،  تا به این حد هم به رسوای و نزاع بین مسلمانان دامن نمی زدند و فتنه و کینه ها را گسترش و عمق   نمی دادند. آیا  کسی مسلمان باشد ، و سخن و درد دل مولا علی بشنود و تنش نلرزد و  عرق خجالت تنش را تر نکند، به یقین به روز داوری باور ندارد.
والله لان ابيت علي حسک السعدان مسهدا، او اجر في الاغلال مصفدا، احب الي من ان القي الله ورسوله يوم القيامة ظالما لبعض العباد، وغاصبا لشيء من الحطام، وکيف اظلم احدا لنفس يسرع الي البلي قفولها، ويطول في الثري حلولها؟! والله لقد رايت عقيلا وقد املق حتي استماحني من برکم صاعا، ورايت صبيانه شعث الشعور، غبر الالوان، من فقرهم، کانما سودت وجوههم بالعظلم، وعاودني مؤکدا، وکرر علي القول مرددا، فاصغيت اليه سمعي، فظن اني ابيعه ديني، واتبع قياده مفارقا طريقي، فاحميت له حديدة، ثم ادنيتها من جسمه ليعتبر بها، فضج ضجيج ذي دنف من المها، وکاد ان يحترق من ميسمها، فقلت له: ثکلتک الثواکل، يا عقيل! اتئن من حديدة احماها انسانها للعبه، وتجرني الي نار سجرها جبارها لغضبه! اتئن من الاذي ولا ائن من لظي (نهج البلاغه/ خطبه/115 ).
پرهيز از ستمکاري سوگند بخدا! اگر بر روي خارهاي سعدان به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو کشيده شوم، خوش‏تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالي ملاقات کنم که به بعضي از بندگان ستم، و چيزي از اموال را غصب کرده باشم، چگونه بر کسي ستم کنم براي نفس خويش، که به سوي کهنگي و پوسيده شدن پيش مي‏رود، و در خاک، زمان طولاني اقامت مي‏کند. پرهيز از امتيازخواهي بخدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم که به شدت تهيدست‏شده و از من درخواست داشت تا يک من از گندمهاي بيت‏المال را به او بخشم (ببخشم)، کودکانش را ديدم که از گرسنگي داراي موهاي ژوليده، و رنگشان تيره‏شده بود گويا با نيل رنگ‏شده بودند. پي در پي مرا ديدار و درخواست خود را تکرار مي‏کرد، چون گفته‏هاي او را گوش فرادادم پنداشت که دين خود را به او واگذار مي‏کنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمي‏دارم، روزي آهني را در آتش گداخته به جسمش نزديک کردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، اي عقيل: گريه‏کنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهني مي‏نالي که انساني به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخي مي‏خواني که خداي جبارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز مي‏نالي و من از حرارت آتش الهي ننالم؟
 ایمان  حضرت علی (ع) چنان قوی است که محبت برادری و خویشاوندی موجب نمی گردد ، که از عدالت عبور کند، به خویش خوری روی بیاورد . به این روش مدعیان پیروی از امامت گام بر می داشت، هرگز فتنه و فاصله بین مؤمنان  پیدا نمی گردیدو حس بر تری بر مؤمنان در ذهنشان غلبه نمی یافت ولی چنین نشد.  درین روز ها خبر می رسد: سید حسن پسر مرحوم  سید ابوالحسن فاضل  بیست متر از دیوار مصلی شهید مزاری را تخریب کرده است، این عمل به منزله روشن کردن جنگ بین مؤمنان و نهادینه کردن عداوت بین طوایف مسلمانان است وحتی مطالبه حقی به چنین نتیجه برسد ، ترکش اولی از  دست یافتنش است، چنانچه مولا علی (ع) در امر جانشینی پیامبر مکرم چنین کرد.
تاریخچه این ماجرا
درسال 1371 استاد شهید مزاری  زمینی را به وسعت 86 جریب از شهید استاد ربانی رئیس جمهور برای تاسیس مجتمع دینی فرهنگی در خواست کرد، تا مسجد جامع ، مصلی ، مدرسه دینی ، نهاد های آموزشی و   ورزشی اعمار کند. این در خواست مورد موافقت  رئیس جمهور قرار گرفت. او طی فرمان (421) محل فعلی مناقشه  بین جریان سیاسی سید حسن فاضل و جریان مردمی بنام پیروان شهید مزاری با حدود86 جریب در تاریخ 16/8/1371 به مردم کابل اهدا کرد. ماهیت و وسعت زمین خود شاهد است که این زمین ملک  عامه است و به شخص معین تعلق ندارد، و در هیج قانونی رئیس جمهور چنین صلاحیت ندارد که ملکیت عمومی را با چنین حاتم بخشی به ملکیت افراد در بیاورد.
 فضای سیاسی بین حزب وحدت و دولت آقای ربانی غبار آلود شد،  ورفته و رفته  سیاه گردید، و سرانجام   حزب وحدت در غرب کابل شکست خورد، واستاد با یارانش به دست طالبان کور دل شهید شدند، ولی  دولت وقت به خاطر نیاز به مشروعیت خود اپوزیسیون استاد شهید را به کنارش گرفت و آنان را تقویت کرد و میراث استاد شهید را  نیز به آنان بخشید. چون ما افغانستانیها  دارای رشد و مدارا و دور اندیشی سیاسی نیستیم، بل که  در زمان شکست تمام عقده ها خود را با عناد برحریف شسکت خورده خود  اعمال می کنیم.
حتی همان سفارش فرهنگی گذشته را هم فراموش کرده ایم و حتی به نصیحت سعدی شیرازی(رح) هم گوش نمی کنیم: با گل به مثل چو خار می‌باید بود                    با دشمن، دوست‌وار می‌باید بود
واهی که سخن ز پرده بیرون نرود                        در پرده روزگار می‌باید بود
 ویا او می گوید که دشمنی حد اندازه دارد وهیچ کسی در دشمنی هم دست باز ندارد که هر کاری که خواست بکندکه بعد ها  راه آشتی بند شود.

هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد             گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود                    لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
سعدی
به هرحال  این  مکان مقدس به دست آیته الله فاضل مرحوم افتاد، چون سیستم جامع مدیریت  در نظام مدیریت دینی که از تصرف فرد محورانه ومدیریت دیکتاتوری جلوگیر ی کند  و مانع ازسوء استفاده شود،وجود ندارد.  مرگ زود هنگام آیته الله فاضل بیستر سوء استفاه فرزندش سید حسن را فراهم کرد.او در مدت کوتاهی به اریکه قدرت پدر تکیه زد ، به اموال عمومی مانند ملک طلق خود رفتار کرد . بخشی را فروخت و بخشی را به رشوت به  قدرتمندان برای حمایت سیاسی بخشیدند. او درین میان چنان گستاخانه عمل کرد.  در سال 1384 در زمان والی تاج محمد وردک از طریق رشوت به سند شخصی این مکان دست یافت. با همه کج قوس برخی برای حفظ بیت المال به محکمه و ثارنوالی پناه بردند. سر انجام لوی ثارنوالی با استناد به این که ملکیت عامه به ملکی  خصوصی کسی در نمی آید و از این رو تصرفات سید حسن را غاصابه  شناخته  و در تاریخ 3/3/1389   زمین و بناهای عام المنفعه را  به هیئت امنای مردمی تحویل داد. ولی هنوز جنجال و فروش زمین عمومی از سوی سید حسن ادامه دارد. سید حسن نزدیک به چهل جریب را تصرف مالکانه کرده و در باقی مانده درحدود 26 جریب دیگر را هم به فروش انداخته است،  او از این طریق به پول کلان دست می یابد، اما به قیمت ایجاد فتنه و دشمنی. او در سوء استفاده از دین چنان مهارت دارد با بلند کردن چند متر پارچه بنام علم امام حسین (ع)  ملیون ها افغانی را  به طور نا مشروع به جیب زد و  یکی از مروجان خرافات در جهت به دست آوردن مال دنیا است.  به او توصیه می شود برای حفظ بیت المال  و بهره برداری درست از بیت المال همکاری کند و از مردم  متدین کابل و نهاد های دینی و غیر دینی توصیه می شود که از سید حسن زمین نخرد با خرید زمین غصبی مالک نمی شود  وبا خرید از سید حسن ؛ خسارت کلان می بینند.
 ابراهیم حسن زاده
3/8/ 1390