۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

ویژگی های یک نماینده

مبارزات انتخاباتی به روز های آخر خودرسیده ودر این مدت کاندید های این دوره انتخابات، با سخنرانی ها وپول بخشی ووعده وعید های رنگ به رنگ، شخصیت خودرا خواسته وناخواسته آفتابی کرده است।

لذابرای شفافیت بیشتر، می خواهم به طور خلاصه ویژگی های یک نماینده واقعی را درشعاع کلام نورانی مولا علی،وشرح حکیمانه استاد اولاد بشر علامه جعفری ازکلام مولا، بیان کنم:
1- تعالی شخصیت
اولین ویژگی یک نماینده که بتوان با آرامش وجدان به او رأی داد ودرپیشگاه خدا ووجدان شرمنده نبود این است که،او دارای یک شخصیت رشد یافته باشد وشخصیت انسانی خودرا تعالی بخشیده وخودش خودش باشد والینه نشده وبی خویش تن خویش نباشد.
چنین انسانی نه به خود خیانت می کند ونه به موکیلانش،اگر خدای ناکرده دارای شخصیت رشد یافته نباشد، خودش را به دنیا واهل دنیا می فروشد وکسی که خود وشخصیت خودرا بفروشد موکیلانش را به طریق اولی می فروشد چون:
«اين عده فراوان عكسى از مجموعه متشكّلى از عناصر «خود» ديگران را در درون خويشتن بجاى «خود» حقيقى به فعاليت وادار مى‏كنند و از داشتن «خود حقيقى» محروم‏اند. اين هم نوعى «از خود بيگانگى» است كه پويايى انسان‏ها را در گذرگاه كمال فلج مى‏كند. اينان اگر خيلى ترقى كنند، در شخصيّت زدگى‏ها زمينگير مى‏گردند. در صورتى كه شخصيت‏هاى تاريخى از هر نوعى كه بوده باشند، چون از جويبار حيات بركنار شده‏اند، جز شبحى ساكن نمى‏توانند به بشريت عرضه كنند، بنا بر اين چگونه مى‏توانند انسانى را كه در جويبار حيات كه تاريخ جاندار شخص زنده است، حالت پويايى بدهند آن حالت پويايى كه عنصر اساسى «خود حقيقى است» بهره‏ور ساختن انسان‏ها از عظمت شخصيت‏ها، بايستى در راه نشان دادن استعدادها و نيروهاى ممتاز كه آن شخصيت‏ها دارا بودند. انجام بگيرد، يعنى اطّلاع به آن شخصيت‏ها، در راه بارور ساختن «خود حقيقى» انسان‏ها، استخدام شود، نه عامل ميخكوب شدن در آستانه شخصيت‏ها، بدترين شكل زندگى با «خود مجازى» تلقينى است كه انسان بخود مى‏كند و با اين كه در زنجير «خود مجازى» گرفتار است، آن را «خود حقيقى» تلقى مى‏كند. اينان به خويشتن خيانت مى‏ورزند و به خويشتن دروغ مى‏گويند و حيله‏گرى در خويشتن راه انداخته‏اند. هر سه نوع بازيگرى با «خود» بترتيب زير در قرآن مجيد گوشزد شده است: «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى‏» (خداوند مى‏داند كه شما به خود خيانت مى‏ورزيد) «انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» (بآنان بنگر چطور به «خود» شان دروغ مى‏گويند) «يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا» (آنان فريب نمى‏دهند مگر «خود» شان را)»
i
2 – عشق سوزان به کمال برین
دومین ویژگی یک نماینده این است که او درجانش عشق سوزان به کمال شعله ورباشد تا این عشق به کمال او را به شرکت در حرکت باکاروان حیات رو به تکامل تشویق وترغیب کند.
کسی که خودرا جزء ازکاروان حیات رو به تکامل می داند وخود را یک حلقه از این زنجیره می یابد ومی داند که حلقه های این زنجیره به هم پیوسته است وگسست یک زنجیر از این زنجیره، گسست همه ی کاروان است، او دیگر نه به خود خیانت می کند ونه به اعضای این کاروان رو به ابدیت:
«من هم كه تا آخرين حدّ توانائى‏ام در مسير حق حركت مى‏كنم، ادعاى داشتن آن مطلق را نمى‏كنم كه هرگز از راه حقيقت منحرف نشوم. من هرگز خود را نايل به آن كمال مطلق نمى‏دانم كه خطا و اشتباه راهى به ذات من نداشته باشد. اشتياق روز افزون من به كسب كمال و تشديد دائمى تكاپويم در حركت به مقصد اعلاى هستى‏ام، خود گواه آن است كه آنچه كه بر من مطرح است، ذات متحرك من رو به هدف اعلاى حياتم مى‏باشد»
ii« من خود را عضوى از كاروان رو به كمال شما انسان‏ها مى‏دانم»iiiوکسی که خودرا در کمال خواهی شریک مردم بداند ویقین داشته باشد که کمال خواهی من منهای کمال خواهی برای این خلق همگام بامن در این کاروان حیات رو به ابدیت، تحقق نیافتنی است واگردرراه کمال خواهی این خلق،مانعی ایجاد شود، نه تنها سیر کمال خواهی من را تسریع نمی کند بلکه زنجیر گران در پای من نیز است ومن را از طریق کمال باز می دارد.
وقتی یک انسان به چنین شخصیت رشد یافته دست یابد او هرگز به همگامان خوددر راه کمال خواهی خیانت نمی کند
3 – خیر خواهی وتعهد
انسانی که خیرخواه نباشد متعهد هم نیست خیر خواهی وتعهد لازم وملزوم هم هستند.
نماینده ی که متعهد نباشد،خیرخواه نخواهد بود چون تعهد نداشتن به معنای بی شخصیتی ونشانه خامی انسان است وکسی که دارای شخصیت نیست او چیزی بنام خیروخیرخواهی رانمی فهمد وخیر در قاموس او منافع شخصی خود او تجسم می یابد واو می شود هدف وخلق می شود وسیله رسیدن او به هدف موهومش.
نشانه های خیر خواهی وتعهد را از کلام نورانی مولا علی بجوییم:
«اى مردم، حقى من بر شما دارم، و حقّى شما بر من داريد. امّا حقى كه شما بر من داريد: خيرخواهى در باره شما، و تنظيم مسائل اقتصادى و تعليم شما است كه از نادانى نجات پيدا كنيد و تربيت شما كه با وسيله دانش رو به كمال دگرگون شويد. »
iv
«اگر رياستى كه من پذيرفته‏ام و شما در باره آن با من تعهد نموده‏ايد، عبارتست از احساس برترى بر ديگران و قدرت بر انتقام و سهولت كاميابى از لذايذ كه با كشيدن عصاره حيات شما، به آنها دست خواهم يافت و متورم ساختن «خود طبيعى» كه سدّ راه صعود «من انسانى» شما به قلّه‏هاى مرتفع كمال است، من اين رياست را بى‏ارزش‏تر از قيمت يك كفش مستعمل مى‏دانم كه مدّتى وسيله خوبى براى راه رفتنم بوده است.»
v
نمایندگانی که برای رفتن به پارلمان هزار وعده ی خارج از توان خود می دهد وبا این وعده های دروغ وعمل نشدنی، کرامت انسانی خودرا بازیچه قرار می دهد؛ آیا او می تواند خیر خواه ملت باشد وکرامت انسانی خلق را مورد معالمه قرار ندهد؟
کسی که به شخصیت وکرامت انسانی خودش تعهد ندارد وخیر خودرا نمی خواهد؛ او می تواند متعهد باشد وبه تعهد های دوران انتخاباتی وفادار بماند وخیرخواه امت باشد؟
4- دوری گزیدن ازفتنه گران ورشوه خواری
تاریخ بشر از دو پدیده ی ضدحیات1 –فتنه2 – رشوه خواهی، حکایت های بس جگرسوزدارد که شرح وبسط آن خودداستان دیگراست.
این دو پدیده به قدر زشت وضدحیات هستند که اصطلاح معروف«الفتنه اشد من الکفر» و«گناه رشوه خواری شدیدوقبیح تر از زنای بامحارم در خانه است»درمتون دینی فرق اسلامی موجود است.
افغانستان ازدو پدیده ضدحیات فتنه ورشوه خواری، چنان شکست های کمرشکن خورده است که سال ها بگذرد تا بتواند توان راست کردن قامت خودرا باز یابد.
مولا علی به امت اسلامی وزمامداران اسلامی فرموده است:« «وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ و از راهى كه مفسدين پيش گرفته‏اند پيروى مكن.)»
vi
فتنه های کوری که از دوران حکومت مجاهدان تا امروزدر کشورعزیز ما حاکم بوده،گلستان های وطن بدل به ویرانه ها وقبرستان های کشور را آباد کرده وحیات را ازملت گرفته ومرگ راپیش نموده است.
داستان رشوه خواری نیز داستان تلخ است به گونه ی که کوس رسوای رشوه خواری دولت رشوه خوار آقای کرزی، در اقصی نقاط عالم پیچیده وکشورهای جهان، کمک های بشردوستانه اش را مبارزه جدی دولت کرزی با پدیده ضد حیات رشوه خواری مشرود کرده است.
کسی که نماینده می شود درواقع پاسدار دین وناموس مردم است چون او در خانه ملت با وضع قانون از دین وناموس مردم حریم داری می کند ونمایده ی می تواند از دین وناموس مردم حریم داری کند که هم دانا به امور حیات انسان باشد وهم از رذایل انسانی چون بخل وجور وستم پیشگی وستم پذیری ورشوه خواری برکنارباشد:
«نبايد يك انسان بخيل بر نواميس و نفوس و اموال و احكام و زمامدارى مسلمين ولايت داشته باشدكه حريص به اموال آنان باشدو نبايد شئون حياتى مسلمانان به ولايت جاهل واگذار شود، كه آنان را با نادانى خود گمراه بسازدو نيز نبايد والى مسلمانان جفاكار باشد كه آنان را از روى جفا از حقوق خويش محروم نمايدو نبايد ولايت مسلمين به كسى سپرده شود كه در اداى حقوق مالى بعضى را بر بعضى ديگر ترجيح بدهدو نبايد زمامدارى مسلمين را در اختيار كسى گذاشت كه در حكم رشوه بگيرد و حقوق مردم را ضايع كند و بوسيله آن در موقعيت اجراى احكام خداوندى توقف نمايدهمچنين نبايد والى مسلمين سنت را متوقف بسازد و امت اسلامى را از اين راه به هلاكت بيندازد»
vii
اگر در انتخاب نمایندگان دقت نشود وناعادلان رابه عنوان نماینده به خانه ملت فرستادیم،براساس سنخیت اخلاقی خود، همکاسه حکام ستم گر می شودچون« عقل گردى عقل را دانى كمال- عشق باشى عشق را بينى جمال‏»
viii سنخیت اخلاقی است که نماینده حریص به دنیا را با دزدان همکاسه می سازد ودر برابر ستمگران کرنش می کند ووقتی نماینده یک ملت دربرابر حکام جور کرنش کند وملت رااز شناخت وانتخاب حاکمان عادل محروم سازد؛ نتیجه اش می شود:
«اگر جامعه‏اى با آگاهى و اختيار والى عادل را به زمامدارى نپذيرد به زنجير اربابان ستم پيشه با كمال جبر و نابينائى گردن خواهد نهاد »
ix
امید است که ملت بزرگ ما در این انتخاب سرنوشت، به کسانی رأی دهند که از شخصیت اخلاقی وتعهد وصداقت برخوردار باشند وبرای رسیدن به کرسی وکالت به هرذلت وپستی ودروغ ونیرنگ کثیف تن در ندهند وهرروز به سازی نرقصند.

i - ترجمه‏وتفسير نهج البلاغه(علامه محمد تقی جعفرى) ج 1 صفحه‏ى 119
ii - همان ج 1 صفحه‏ى 258
iii - همان ج 1 صفحه‏ى 250
iv - همان ج 1 صفحه‏ى 262
v - همان ج 1 صفحه‏ى 271
vi - همان ج 16 صفحه‏ى 206
vii - همان ج 23 صفحه‏ى 36
viii - همان ج 1 صفحه‏ى 176
ix - همان ج 16 صفحه‏ى 323

اسدالله جعفری