۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

صداقت رهبرشهید، خیانت ورسالت جامعه ی روحانیت وفرهنگیان(8)
کوتاهی روحانیون در تبیین راه مزاری(2)
پیوند بین شهادت شهید مزاری وشهدای کربلا(هدف امام حسین(ع) وشهید مزاری)

من فکر نمی کنم روحانی باشد که نداند شهادت مزاری تداوم شهادت امام حسین(ع) در متن زمان نیست وشهید مزاری همان شهید کربلای زمان ما در برهه ی از تاریخ ودر جغرافیای عقیدتی عاشورا بنام سرزمین کربلا نباشد.
پس راز اینکه ما در انجام این رسالت یعنی تبیین دینی وملی شهادت مزاری در راستای اهداف امام حسین(ع) (ع) کوتاهی کرده وهمچنان کوتاهی می کنیم،چیست؟
قبلا به عرض رسید که روحانیون درنسبت به شهید مزاری به چهاردسته تقسیم می شوند:
1 – روحانیون مخالف مزاری یعنی طرف داران شیخ آصف محسنی
2 – موافقان با آرمان شهید مزاری
3 – مخالفان صادق وبی نقاب شهید مزاری ،مثل شخص شیخ آصف محسنی
3 – موافقان نقاب دار شهید مزاری(یعنی منافقان درچهره موافقان.
دررابطه با نهضت امام حسین(ع) وشهید مزاری هم نیز همین تقسیم بندی صادق است منتها از نوع دیگرش:
1 - روحانیون معاش اندیش پردانش
2 – روحانیون معاداندیش بی دانش
3 –روحانیون کاریکاتوری
4 – روحانیون ربانی
1 - روحانیون معاش اندیش پردانش
روحانیون معاش اندیش پردانش،آن دسته ازروحانیونی هستند که دانش بسیاردارند ودر تمام رشته های دانش حوزوی ومخصوصا دربیان احکام تبحروتردستی بسیاردارند وهمین تبحروتردستی دربیان احکام است که ایشان را در میان عام وخاص مشهور وبرازنده می سازند وهنگام رویارویی باخاص درمیان عام،عقل وهوش از عوام می ربایند وخواص را به زانو در می آورند.
این بخش از روحانیون از آنجا که معاش اندیش اند وپردانش ، شاهرک های اقتصادی واعتقادی در دست شان است چون دربیان احکام مهارت دارند وهمین خصلت این گروه است که این جماعت را در میان عوام دارای شخصیت علمی ودینی می سازد واین جایگاه دینی در میان عوام، راه بهروری وسوء استفاده از وجوهات شرعی را باز می کند واین جماعت براساس همان نبوغ معاش اندیشی منهای تقوا وپارسای شان، راه رابرای زراندوزی وانبوه سازی اقتصاد هموار می سازد وهمین انبوه سازی اقتصادی با روش عوام فریبی وحیله های شرعی، جایگاه اجتماعی این گروه را در میان عوام استحکام می بخشد.
این گروه درد دین ندارد وبرای همین است که ازدین ابزاری استفاده می کنند وهرجا که منافع دنیایی شان اقتضاء کند ازدین سوئ استفاده می کنند.لذا در دانش این جماعت خیری برای اجتماع نیست.
همین گروه ازبزرگ ترین تحریف گران نهضت امام حسین(ع) هستند واز نهضت امام حسین(ع) برای رسیدن به مقاصد شیطانی خود استفاده می کنند یعنی نهضت امام حسین(ع) رابه گونه ی تبیین وتفسیر می کنند که با دنیا پرستی وبی مسئولیتی خودشان ساز گاری داشته باشد.
این گروه از نهضت امام حسین(ع) قرائت مسئولیت خیز ودر نتیجه قرائت ایمان آفرین وجهاد پرورندارند ودرتبیین نهضت امام حسین(ع) از عنصر عاطفه وامید های تخدیر کننده ومسئولیت سوز استفاده می کنند تا بتوانند با این نوع قرائت از نهضت امام حسین(ع) به بی عاری وجامعه گریزی خودشان سرپوش گذارند.
بنابراین راجع به تفسیر نهضت شهید مزاری هم گروهی بی مسئولیت هستند وبرای این رسالت سوزی وجامعه گیزی خود از شهادت مزاری را از دید عوام پنهان نگه می دارند وسعی بلیغ دارند که از مقارنه سازی بین نهضت امام حسین(ع) ونهضت شهید مزاری پرهیز کنند ورابطه عقیدتی وآرمانی بین نهضت شهیدمزاری ونهضت امام حسین(ع) را انکارمی کنند تا با انکار این رابطه عقیدتی وآرمانی،بتوانند بی مسئولیتی خودرا پوشش دینی بخشند.
2 – روحانیون معاداندیش بی دانش
این گروه از روحانیون ازآنجای که معاد اندیش هستند وخدا ترسی وپارسایی وتهذیب نفس ومبارزه با هوای نفس ونفس اماره،حرف اول ایشان هستند وزندگی فردی واجتماعی شان توام با پرواپیشگی وخداترسی می باشند،به دین ومردم وعقیده وایمان پیروان دین خیانت نمی کنند وسخن گفتن و...شان مبتنی برایمان وتقوا وخداپروایی هستند.
منتها دانش زمان شناسی ایشان ودانش دینی شان نسبت به گروه اول کم است وهمین مسئله این جماعت را به حاشیه اجتماع می راند ونقش تعلیمی وتربیتی ایشان را کم رنگ می کند.
ازطرف دیگر چون پارسا وتقوا پیشه هستند وتقوا پیشگی شان هم تقواپیشگی عزلت گزین واجتماع گریز هستند،مثل گروه اول درکار های اجتماعی دلیر وبی باک نیستند وتا زمانی که شرعا احساس مسئولیت نکنند،وارد معرکه نمی شوند وبه همین جهت است که اجتماع از علم توام باتقوای شان کمتر استفاده می کنند.
این گروه در مقارنه سازی بین آموزه های دین وپدیده های اجتماعی بسیار محتاط وسخت گیر هستند لذا در مسئله مقارنه سازی بین نهضت امام حسین(ع) ونهضت شهید مزاری جانب احتیاط را نگه می دارند واغلب از چنین مقارنه سازی تن می زنند وبین عصمت امام حسین(ع) وغیر معصوم بودن شهید مزاری دیوار بلند ونفوذ ناپذیری می سازند که عبور از آن دیوار غیر ممکن است.
3– روحانیون کاریکاتوری
این گروه از روحانیون فقط در لباس روحانی هستند واز روحانیت فقط همان لباس رادارند واز آنجای که در نظام روحانیت لباس پوشیدن روحانیت نظام نامه وقاعده وقانون ندارد،عده ی به دلایل بسیار وناگفته های ناگفتنی ،لباس روحانیت را برتن می کنند وعملا مبلغ دین می شوند.
متاسفانه همین جماعت آفت بسیار بسیار ویران گردرجامعه روحانیت هستند وبدبختانه همین گروه با گروه اول یعنی معاش اندیشان پردانش همکاسه وهم پیمان هستند ودریک اتحاد نامقدس این گروه راه رابرای گروه اول هموار می سازند وگروه اول نیز زمینه نفوذ این جماعت را در اجتماع مهیا می کنند
این جماعت را بهتر است که روحانیون کاریکاتوری نامید تا ساحت مقدس روحانیت راستین از هرگونه پلشتی مبرا باشد.
4 – روحانیون ربانی
روحانیون ربانی گروه از روحانیونی هستند که:
1 – علم را به عنوان یک دکان وراهی برای تأمین معاش نمی خواهند واز همان اول هدف شان عالم دین شدن است وتعالی خود شان وابلاغ دین وعمل به تکلیف الهی شان.
2 – ازهمان اول دانایی وپارسایی را توامان فرا می گیرند وهرچه بردانایی شان افزوده می گردد ،به همان میزان درتهذیب جان می کوشند وتعبد وتهجد را پیشه خود می سازند.
3 - سعی بلیغ دارند که دانش دین را ازسرچشمه اش یعنی از عالمان ربانی وزاهدان عالم وعالمان زاهد فراگیرند تا تعلم وتعبد رنگ خدای داشته باشند ونتیجه خدای بدهند.
4 – فقاهت را با ریاضت وریاضت رابا سیاست نبوی وعدالت علوی وعزت حسینی درمی آمیزند تاشاهدان زمان خود باشند وپیغمبران عصر ورسولان دوران وآیت حق در متن زمان وزمزم در مکان وکوثر درتاریخ باشند.
5 – فراگیری قرآن وعرفان را با آگاهی به زمان قرین می سازند تا براساس برهان، حکیم حقانی باشند و احکام مستنبط شان از اصول، فروع را فروغ بخشد وحیات را درمتن زمان سهل سازد تازمان رنگ شرع گیرد وشرع را درمکان به گل نشاند وجان وجهان همه خدایی شوند.
حال سخن ما باهمین روحانیون ربانی است که چرا این ربانیون خدا نمای وپیغمبران عصر ما،در بیان وتفسیر نهضت شهید مزاری ومقارنه سازی نهضت شهید مزاری بانهضت امام حسین(ع) کوتاهی کرده وهمچنان کوتاهی می نمایند؟
مگر نه این است که نهضت امام حسین(ع) ونهضت شهید مزاری دراهداف وآرمان یکسان هستند.پس چرا ما در بیان وتفسیر این نهضت کوتاهی می کنیم واین نهضت را با نهضت امام حسین(ع) همزمان نمی سازیم وبه عنوان دونهضت عزت بخش وعقیده محور معرفی نمی کنیم؟
این ربانیون امت می دانند ویقین دارند که نهضت شهید مزاری تداوم نهضت امام حسین(ع) است وهمان طور که هدف امام حسین(ع) مبارزه بابدعت در امت اسلام ونجات امت اسلامی از استبداد دینی وستم حکومتی وپاسداشت کرامت دینی وانسانی امت اسلامی بود،نهضت شهید مزاری نیزهمان اهداف را دنبال می کرد وشهید مزاری هم هدفش نجات مردم هزاره از استبداد دینی وستم حکومت های جابر وبازخو اهی کرامت به غارت رفته این مردم بود.
امام حسین(ع) برای این نهضت وقیام نکرد که مردم نماز نمی خواند ویازکات نمی داد،بلکه امام حسین(ع) برای آن قیام نمود که عده ی جای خدا نشسته بود وبرامت اسلامی خدایی می کرد وبه نام دین وخدا ورسول خدا برمال وجان وکرامت انسانی امت اسلامی مسلط بود وبنام دین ونماینده خدا درزمین، بندگان خدا را به بندگی وبردگی گرفته بود.
شهید مزاری هم برای همین نهضت کرد وقیام نمود تا آن کرامت به غارت رفته این بخش از امت اسلامی راباز پس بگیرد واین بخش ازامت اسلامی دارای عزت ملی وحقوق مساوی شهروندی باشند واز آزادی های انسانی وحقوق اولیه حیات برخوردار باشند.
پس با این روشنی وشفافیت نهضت شهید مزاری واین پیوند وثیق بین نهضت مزاری ونهضت امام حسین(ع)،چرا روحانیون ربانی ما باز در مقارنه سازی بین این دونهضت کوتاهی می کنند ودر جهت تبیین وتفسیر اهداف این دو نهضت سخن نمی گویند وکتاب نمی نویسند وبیان وبنان رادر خدمت نمی گیرند؟
من تاهنوز ندیده ام که کتابی ویامقاله ی در این باره نوشته شده باشد ونهضت شهید مزاری رابانهضت امام حسین(ع) مقایسه ومقارنه کرده وتشابهات این دونهضت را آفتابی نموده باشند.
اگر ما نهضت امام حسین(ع) را یک نهضت جهانی وبرای همیشه تاریخ می دانیم(حق هم همین است)،چرا برای مبرهن کردن این ادعا نمونه های از نهضت های ملهم از نهضت امام حسین(ع) را برنمی شماریم؟
البته درایران این کار ها می شود ونهضت امام خمینی را با نهضت امام حسین(ع) مقارنه ومقایسه نموده ومی نمایند ودراین رابطه صدها مقاله نوشته شده وده ها جلد کتاب پدید آمده وکنفرانس های چندی دایر گردیده اند.
من نمی دانم بین شهید مزاری وامام خمینی چه فرقی است که درباره نهضت امام خمینی رواست که بین نهضت امام خمینی وامام حسین(ع) مقارنه ومقایسه صورت بگیرد اما در باره نهضت شهید مزاری وامام حسین(ع) روانباشد؟
بله من هم قبول دارم که امام خمینی یک مرجع تقلید بود وشخصیت ممتاز جهان اسلام بود ونسبت شهید مزاری وامام خمینی قابل مقایسه نیست وشهید مزاری شاگرد ومقلد امام خمینی بود.اما نتیجه نهضت شهید مزاری برای ما از نهضت امام خمینی کارساز وحیاتی ترنبود؟
به تعبیر دیگر نهضت امام خمینی برای ایران تداعی گر نهضت امام حسین(ع) بود خوب این بجا ودرست است اما برای ملت ما چه؟
آیا نهضت شهید مزاری برای ملت ما همان نهضت امام حسین(ع) نبود وهمان نتیجه نهضت امام حسین(ع) را نداشت؟
مااگر نهضت امام حسین(ع) را یک نهضت دست نایافتنی تفسیر وتبیین کنیم، بزرگترین خیانت را به امام حسین(ع) کرده ایم ولی اگر نهضت امام حسین(ع) را نهضت فراتاریخی ونهضت آفرین والهام بخش نهضت های آزادی بخش تفسیر وتبیین کنیم(درواقع نیز همین است)،یقینا به اهداف امام حسین(ع) دست یافته ایم وهمگام با امام حسین(ع) جهاد نموده ایم وما نیز شهیدان درراه امام حسین(ع) خواهیم بود.
دراین صورت باید به باز خوانی نهضت های آزادی بخش با روی کرد به نهضت امام حسین(ع)،قیام کنیم ونهضت های ملهم از نهضت امام حسین(ع) را بازشناسیم وبنیانگذاران آن نهضت هارا به عنوان حسین های زمان حرمت نهیم.
پس نهضت شهید مزاری ونهضت امام حسین(ع) رابازخوانی کنیم. وجه تشابهات این دو نهضت را باز کاویم وشخصیت شهید مزاری را چون شخصیت امام حسین(ع) تکریم کنیم وبه عنوان شهید حسینی عصر خود پاسداریم ومحرمش را حرمت نهاده وگرامی بداریم تا مزاری ونهضت مزاری در حیات ما تبلور یابد ونسل مارا حسینی بار آورند.

اسدالله جعفری
ادامه دارد