۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه

انتخابات وتقدیر سرنوشت هزاره

بخش دوم

سهم خواهی سیاسی هزاره

سهم خواهی هزاره در عرصه سیاست،از زمان شهید مزاری ،بدل به یک فرهنگ شد واز یک خواسته ی سیاسی گسسته تبدیل به یک حق خواهی حق شهروندی گردید.

از این ببعد است که خواسته ی سیاسی هزاره، رنگ وبوی مطالبه گرانه کلان کشورداری یک کشور آزاد متشکل از تمام اقوام ساکن افغانستان شد.همین اندیشه کشورداری یک کشور آزاد ومتحد بر محور اتحاد تمام اقوام ساکن کشور بر اساس میثاق ملی- یعنی قانون اساسیی که در کشور به تصویب می رسد – شهید مزاری بود که در آن روز گار تنازع بقاء در قدرت وتمامیت خواهی حاکمان دکم اندیش،اندیشه ی دست نیافتنی می نمود.

اما شهید مزاری،با بلند همتی، بر خواسته ی برحق سهم خواهی سیاسی هزاره پای فشرد وسهم خواهی سیاسی هزاره را از حقوق اساسی شهروندی هزاره ها اعلام نمود.این سهم خواهی سیاسی از طرف مزاری در زمانی مطرح می شد که نه حکومتی قانونی ومنتخب وجود داشت ونه قانونی اساسی نوشته شده بود وکسی از رهبران جهادی وحاکمان تمامت خواه تاریک اندیش آن روز گار،به قانونی اساسیی غیر از اندیشه های شیطانی ودکم مدارانه اش معتقد نبود.

ولی شهید مزاری ،این حق اساسی حق شهروندی هزاره هارادر چهار چوب قانون اساسی وحق تساوی حق شهروندی همه ی ساکنان شهروندان افغانستان ،مطالبه می نمود . لذا در این نیم قرن اخیر، شهید مزاری اولین شخصیت سیاسی کشور افغانستان است که خواسته های یک قوم وبخشی از ساکنان کشور را به صورت یک خواسته کلان حق شهروندی در ضمن حقوق شهروندی ساکنان افغانستان متحد وآزاد می خواست.در صورتی که دیگر رهبران سیاسی وپیشوایان جهاد وسیاست،بر طبل تمامیت خواهی قوم خاص وکلته اجتماعی ویژه ی می کفت وحق ویژه ی برای قوم ویژه خواستند وهمین تمامیت خواهی رهبران جهادی بود که افغانستان را به سمت یک کشور هزار تکه سوق می داد ودیدیم که سر انجامش اشغال قانونی کشور به دست استکبار جهانی گردید وجهاد مقدس ملت بزرگ افغانستان تبدیل به تنازع بقاء وجنگ های خیابانی شد .

سرانجام باجهاد مقدس شهید مزاری، این سهم خواهی سیاسی هزاره از گفتار به نوشتار بدل شد ودر نشست وپیمان نامه بین المللی «بن» به این سهم خواهی سیاسی هزاره ها توجه شد و(اگرچه ناقص)شخصیت های هزاره به عنوان نمایندگان هزاره ،در کادر سیاسی کشور مشارکت داده ووزارت خانه های چندی به این قوم ساکن افغانستان ،اختصاص داده شد.

اما این پیمان نامه بین المللی در مقام اجرا کامل اجرا نشد وشخص آقای کرزی، بر همان راهی طی طریق می نمود که قبل از ایشان، ربانی وحکمتیار، طی طریق کرده بودند.

چنان که حضرت پیر صاحب صبغت الله مجددی،رئیس دولت موقت مجاهدان ،براساس توافق با رهبر شهید مزاری،وزارتخانه های چندی را به هزاره ها اختصاص داده بود که از جمله وزارت کلیدی «وزارت امنیت ملی»در آن زمان،به هزاره ها تعلق گرفت وحضرت صبغت الله مجددی این وزارت را عملا به هزاره ها واگذار کرده بود .اما وقتی آقای ربانی با همان دکم اندیشی وقوم سالاری به اریکه قدرت تکیه زد،وزارتخانه های که به هزاره ها اختصاص داده شده بود ،یا منحل نمود ویا به صورت معاونت وریاست اداره می نمود.

آقای کرزی هم وقتی کارش را آغاز نمود ،وزارت خانه های ویژه هزاره ها را به صورت معاونت وریاست اداره می نمود ویا وزیر هزاره را ومخصوصا وزارت پلان ووزیرآن را چنان بیرون راند که نباید چنین می کرد.

البته ،کار بزرگ وفوق العاده ی که کرزی برای سرپوش گذاشتن کار های غیر قانونی خود انجام داد این بود که ،معاونت دوم (بر اساس پیمان نامه ی بن) ریاست جمهوری را از میان معامله گران هزاره برگزید و....

خوب الآن که باردیگر دور جدیدانتخابات آغاز شده است،هزاره ،به عنوان یک کلته تأثیر گذار در چرخش قدرت وسیاست ،باید خو استه های سیاسی خود را شفاف وبی پرده مطرح کنند ودر برابر رأی دادن به کاندی ،این خواسته سیاسی را مطالبه کنند.

از جمله ی این خواسته های سیاسی مشارکت وحضور نخبگان هزاره ،در وزارت خارجه وسفارتخانه های افغانستان ودر کشور های جهان ونماینده افغانستان در کنوانسیون ها ونهاد های علمی وحقوقی بین المللی می باشد.

اکنون ،دروزارت خارجه افغانستان ،حضور هزاره ها75/5درصد است.فقط چند بچه لسانس ودانشجوی دوره دکترای را که کریم خلیلی به وزارت خارجه معرفی کرده اند،به طور پاره وقت حضور دارند.اما درریاست های کمیسیون ها ومعاونت های وزارت خارجه ،از حضور شخصیت های سیاسی خبری نیست که نیست.

در زمان که آقای عبدالله عبدالله(کاندید ریاست جمهوری قوم تاجیک)مسئولیت وزارت خارجه را به عهده داشت،یک سفیر هزاره ومعاون هزاره وجود نداشتند.بطورنمونه آقای محمد ناطقی،که یکی از شخصیت های علمی وسیاسی هزاره است،سفیر افغانستان در کره تعیین شد؛ اما عبدالله عبدالله به عنوان وزیر خارجه ،اعتبار نامه محمد ناطقی را امضاء نکرد تا ایشان به عنوان سفیر افغانستان به کره برود وکارش را آغاز کند.البته در این میان مسئله اختلاف آقای کریم خلیلی ومحمد محقق نقش داشت. چون محمد ناطقی به محمد محقق نزدیک تر بود وکریم خلیلی کارشکنی می نمود.اما تا زمانی که عبدالله عبدالله در وزارت امورخارجه مستقر بود،محمد ناطقی نتوانست به کره برود.

حال در این دوره از انتخابات ،این کاندید های ریاست جمهوری چه حق سیاسی را به هزاره ها می دهند؟

بطور مشخص،عبدالله عبدالله که کاندید ریاست جمهوری است واگر چشم طمع به رأی مردم هزاره دارد،آیا ازرفتارگذشته اش با هزاره، اظهار پشیمانی نموده وازملت هزاره عذر خواهد خواست ؟اگر چنین نکند،با کدام منطق ومعیاری از این ملت شریف ،توقع رأی دارد؟

درست است که در کنار کرزی، بازی گران سیاسی هزاره قرار دارند،اما تا خود کرزی شخصا موضع خودرا در سهم خواهی هزاره اعلام نکند،هیچ هزاره به ایشان رأی نخواهند داد.

پس سهم خواهی هزاره را در سیاست چنین فهرست نمود:

1 – 20درصد از کارکنان وزارت خارجه از هزاره ها باشند.

2 –از میان معاونت وزارت خارجه وسخن گوی وزارت خارجه یکی ازآن هزاره باشد.

3 –از نمایندگی افغانستان در سازمان ملل وسازمان علمی فرهنگی یونسکو، یکی به هزاره ها واگذار گردد.

4 –از مجموع سفیران افغانستان در کشور های جهان،20 در صد از سفیران هزاره باشد.

5 – از سفارت وچند قنسولگری افغانستان در ایران،سفارت ویا قنسولگری افغانستان درمشهد مقدس به هزاره ها واگذاشته شود.

بطورنمونه عرض می کنم:

در این مدت فرمان روایی کرزی ،سفارت افغانستان در تهران وقنسولگری افغانستان درمشهد،در اختیار قوم تاجیک بوده البته سفارت در دورکوتاهی در اختیار قوم پشتون بود،اماقنسولگری افغانستان در مشهد،همیشه در اختیار قوم تاجیک بوده و 90درصد از کارمندان قنسولگری از همین قوم بوده ورفتار بسیار زشست وناپسند با قوم هزاره داشته وهنوز دارد.

چون بیشترین مراجعه کنندگان به قوسنولگری افغانستان در مشهد،از هزاره هستند اما ارایه خدمات قسنولگری به این مراجعه کنندگان بسیار تحقیرکننده است.آخیر چرا چنین باشد؟مگر این عزیزان از همین کشور نیستند وحق شهروندی ندارند؟

بطورنمونه درارایه پاسپورت تحصیلی به ذانشجویان وعلمای دینی همواره کارشکنی وجود دارد وبعضا یک دانشجووعالم دینی برای گرفتن وتمدید پاسپورت تحصیلی ماه ها معطل می مانند ویا جواب منفی می گیرند وسرانجام دانشجویان وعالمان دینی مجبور هستند که برای کار های خود به افغانستان سفر کنند.

از آنجای که بسیاری این دانشجویان ،دختران جوان هستند وسفر به افغانستان برای این بخش از دانشجویان عزیز ،مشکل ویا غیر ممکن است،این عزیزان از ادامه تحصیل باز می مانند.واین بزرگ ترین خیانت وجنایت علیه قوم هزاره است.

هزاره ها درترانزیت کالا با قنسولگری افغانستان درمشهد مقدس مشکل دارند.مخصوصا مهاجرانی که به افغانستان برمی گردند در نحوه انتقال کالای همراه خود مشکل دارند.

به نظر من ،قنسولگری افغانستان ومشهد وزاهدان ویا سفارت افغانستان درتهران،انتقال کتاب های دانشجویان وعلمای دینی را در همین سفارت وقسنولگری ،بطور قانونی حل کنند،یعنی سفارت وقنسولگری ،کتاب های را که دانشجویان وعلمای دینی(چون علمای دینی ودانشجویان در زمان تحصیل خود درایران کتاب شخصی فراوان وانبوه دارند) رابرسی نموده بعد از این که مطمئن شدکه کتاب های غیر قانونی وممنوعه وجود ندارند ،آنهارا با مهر سفارت وقنسولگری مهر وموم کنند،تا دیگر در مرز با توقیف وغارت مواجه نشوند .

متأسفانه دانشجویان عزیز وعلمای گرامی وعزز دینی ما در انتقال کتاب های شخصی وآموزشی خود به افغانستان مشکل دارند.

این مشکلات تازمانی که سفارت وقنسولگری های افغانستان در ایران در اختیار یک قوم خاص باشند این مشکل رفع نخواهد شد.چون این قوم خاص به خواسته های قوم دیگر پاسخ مثبت نمی دهد ودراین مدت نشان داد که بیشترین کار شکنی نسبت به قوم هزاره بوده ودانشجویان وعلمای هزاره از بسیاری حقوق تحصیلی خود محروم ماندند.

سفارت وقنسولگری افغانستان درایران در برابر حقوق تضییع شده مهاجران افغانستانی در ایران اصلا پاسخ گو نبوده ودر مواقع خاص از حقوق کارگران مهاجران وحقوق قضایی مهاجران ،دفاع نمی کنند ودر هنگام نیاز به تأیید سفارت وقنسولگری ،از دادن تأییدیه وبرگ قانونی سرباز می زند.

چنین تبعیض رفتاری نسبت به هزاره ها دردیگر سفارتخانه ها وقنسولگری افغانستان،وجود دارد ودوستانی که در این کشور ها زندگی می کنند وهروقت با چنین رفتار های تبعیض آمیز مواجه شدند،آن رفتار های تبعیض آمیز کارکنان سفارتخانه وقنسولگری ها را به رسانه های خبری بکشاند تا مقدمه ی با شد برای احقاق حقوق تمام شهروندان عزیز افغانستان باشد.

اسدالله جعفری

هیچ نظری موجود نیست: