۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

بنام خدا
امام حسین ع ( ومسئولیت فعلی هزاره)

این عنوان( شاید) برای بعضی خوانندگان عزیز موهم سؤال والقاکننده نوعی نژاد پرستی هزارگی باشد.
چون اکثر عنوان های مقالات من پسوند «هزاره» را دارد.وبرای همین است که بسیاری از برادران عزیز روحانی من وحتا بعضی از نزدیک ترین یاران صمیمی وهمدل وهم آرمان سادات من، این اعتراض را دارند که چرا این قدر بر واژه هزاره تأکید دارید ؟چرا بسیاری از مسائل عام دینی ومذهبی را با پسوند هزاره ،مخدوش می کنید واز اصالت وعام بودنش خارج می سازید؟
من نمی خواهم در این مقاله به این سؤالات پاسخ مفصل بدهم،ممکن است درفرصتی دیگر ودرجایش پاسخ خواهم دادوروشن خواهم کرد.اما دراینجا پاسخ کوتاه وروشن من است که :
پسوند هزاره برهیچ اندیشه ومسائلی از مسائیل دینی ومذهبی وملی قبح عقلی ومنع شرعی ندارد.پس وقتی قبح عقلی ومنع شرعی وجود ندارد، چرا ما از پسوند هزاره در مسائل دینی ومذهبی وملی استفاده نکنیم تا هویت دینی ومذهبی وملی خود راروشن وشفاف مطرح کنیم تا دیگران نیز با ما روشن وشفاف برخورد نمایند.
اما راجع به این مسئله که امام حسین(ع) به دین ومذهب وملیت خاصی اختصاص ندارد،چرا پسوند هزاره را به امام حسین(ع) می پیوندید؟
جواب
درست است که امام حسین(ع) به هیچ ملت ودین ومذهبی خاصی تعلق ندارد بلکه امام حسین(ع) به عنوان شهید راه آزادی وپاسداشت کرامت انسان به همه ی انسان ها در همه ی زمان ها ومکان هاتعلق دارد وهرکسی که به آزادی وکرامت انسان عشق بورزد امام حسین(ع) متعلق به او است وهرکسی وملتی ودینی بیشترین عشق به آزادی وکرامت انسان ابراز دارد او حسینیتر وحسین مدار تر است.
اما من به عنوان یک فرزند هزاره دغدغه های عصر خودرا دارم وبه عنوان یک انسان هزاره می خواهم رسالت خودم را در برابر این امام آزادی بیان کنم وبازیافت های فکری ودینی خود را بابرادران وخواهران هم سرنوشت هزاره خودم درمیان گذارم.
لذا دیگر برادران وخواهران دینی وهم وطن ودیگرانسان های هم سرنوشت ما این حق را دارندکه از حسین(ع) واز راه حسین(ع) واز محبت حسین(ع) سخن بگویند ومدیریت قومی ومطالبات دینی وملی شان را با قرائت از نهضت امام حسین(ع) مطالبه کنند.
رسالت تاریخی امام حسین(ع) ورسالت تاریخی هزاره دراین عصر
امام حسین(ع) در یک برهه ی ازتاریخ قرار داشت که حکومت دردست انسانی خودکامه وغداری چون یزید بود وبه هیچ اصول اخلاقی وانسانی پایبندی نداشت.
ازطرف دیگر، امت اسلامی نیز به حکومت یزید نه گفته بودند وخواهان تغییر در حکومت بودند به گونه ی که بخش های از امت اسلامی بطور رسمی از امام حسین(ع) دعوت نمودند که به شهرهای آنان آمده تشکیل حکومت بدهد.
امام حسین(ع) نیز براساس همین ضرورت زمانی ومسئولیت دربرابردعوت امت اسلام، برای تغییر وتشکیل حکومت اسلامی نوین،قیام نمود تا با بدست گرفتن حکومت ،حکومت حق را اجرانماید.
اما جریان برعکس آنچه قرایین ظاهری نشان می داد پیش آمد .بیعت کنندگان نقض بیعت نموده وازمیدان مسئولیت به کنج عزلت وعافیت خزیدند.
اما امام مسئولیت انسانی وپیشوای اش حکم می کرد که به راه خود ادامه بدهد .درست که است که با نقض عهد امت اسلامی ،مسئولت تشکیل حکومت اسلامی با پشتبانی امت اسلامی از دوش امام حسین(ع) برداشته شد. اما مسئولیت انسانی وحق مدنی امام حسین(ع) دربرابر حکومت جابر یزید پابرجابود.
لذا امام حسین(ع) با نقض عهد امت اسلامی مبنی برهمراهی کردن با امام حسین(ع) در تشکیل حکومت،مسئولیت انسانی وفردی خودرا برای تغییر حکومت وتشکیل حکومت حق،منتفی ندانست واین راه رابا سیاست مبتنی برحکمت ادامه داد.
بنابراین ازهمان ابتدا ی آشکارشدن نقض عهد امت اسلامی ورهاکردن امام حسین(ع)،امام راه گفت وگو را با نماینده حکومت وقت ادامه داد وبرای جلوگیری کردن ازجنگ ومنتهی شدن به یک راه حل معقول وانسانی وشرعی تلاش حکیمانه را آغاز نمود.
اما وقتی همه راه های معقول وشرعی به خط پایان رسید وحکومت همچنان بر قدرت نامشروع خود پای می فشرد،وبندگی حسین(ع) وامت اسلامی را می خواست،اینجا بود که امام حسین(ع) آخرین راه دست یابی به پیروزی نهایی وانجام رسالت خود را که شهادت بود انتخاب نمود وباشهادت خود هم دشمن را رسوای تاریخ نمود وهم به آزادی خواهان جهان درس آزادی داد.
شهید مزاری
حال برگردیم به دوران وعصر خود ما ورسالت هزاره پیرو امام حسین(ع) را با نهضت امام حسین(ع) مقایسه کنیم.
من از دوران شهید مزاری آغاز می کنم وبه اتحاد کریم خلیلی ومحمد محقق پایان می دهم تاببنیم که رسالت فعلی هزاره در برابر نسل فردای هزاره به عنوان پیروان راه آزادی وراهپویان امام حسین(ع) چیست.
شهید مزاری دربرهه ی از تاریخ قرارداشت که دقیقا شبیه دوران امام حسین(ع) بود:
آقای ربانی خود راخلیفه خدا در زمین می دانست وما هزاره هارا به دودسته تقسیم کرده بود:
1 – هزاره های شیعه رافضی
2 – هزاره های سنی مهاجر وباقی مانده از سپاه نادر
لذا هزاره های شیعه را به عنوان رافضی وکافر، دارای حقوق شهروندی واسلامی نمی دانست وخون هزاره ی شیعه رافضی را مباح اعلام کرده بود و هنوز مرکب فتوای تکفیرش خشک نشده است.
هزاره های سنی را هم به عنوان غیربومی بودن ودراقلیت قرارگرفتن از هرگونه حق مدنی وشهروندی محروم اعلام نمود.
اما شهید مزاری بعنوان سمبل هزاره خواهی وخواهان حق شهروندی هزاره ها ،حق هزاره را به عنوان حق شهروندی مطالبه می کرد تا حق هزاره شیعه وسنی بطور یکسان محقق گردد.
ولی ربانی مثل یزید بر حقانیت خود پای فشرد واز پذیرش حق شهروندی هزاره ها سرباز زد.
چنان که امام حسین(ع) حق مشارکت عمومی را در اداره حکومت می خواست اما یزید حکومت را حق مورثی خود می دانست وچون ربانی برحقانیت خونی خود وشورای حل وعقد پای می فشرد.
لذا شهید مزاری برای احقاق حقوق هزاره در قالب حق شهروندی دردوجبهه وارد عمل شد 1 - جبهه نظامی2 – جبهه سیاسی
شهید مزاری هردو جبهه را با درایت وسیاست مبتنی برحکمت وعزت هدایت می نمود تابتواند به حق وحقوق شهروندی هزاره جامه عمل بپوشاند وهزاره نیز مثل دیگرشهروندان افغانستان دارای حق شهروندی وکرامت ملی باشد.
درجبهه نظامی افت وخیز های بسیاری بود که درجایش باید کندوکاو شود وتحلیل زمان شناسانه صورت گیرد.
اما رهبرشهید درجبهه سیاسی حکمت وعزت را بعنوان اصل اصیل دست یابی به حق کرامتمندانه برگزید وبه همین خاطر بود که در اتحاد ها وگسست ها با احزاب، اصل را عزت ملی هزاره قرار داد ودر هر اتحاد وگسستنی که عزت ملی هزاره را می یافت بدون درنگ وارد اتحاد می شد ویا از اتحاد می گسست.
اما حکمت در سیاست را در نوع مطالبه حق خواهی ومشارکت همگانی بکار گرفت.که نمونه های بسیار روشن این حکمت را شما در سخنان رهبرشهید دررابطه بامسائل چون:
مشارکت همگانی اقوام ساکن افغانستان
وحدت ملی
اتحاد چهارجانبه
تشکیل شورای عالی هماهنگی مرکب از همه ی احزاب واقوام
حق انتخاب نمودن وانتخاب شدن زنان در سیاست های کلان کشور
عدالت اجتماعی مبتنی برحق ذاتی انسان ها
تقسیم قدرت براساس نفوس اقوام
انتخابات آزاد برای تعیین ریاست جمهوری
گفت گو با همه احزاب بجای جنگ
نفی نکردن قومی قوم دیگررا
مطالبه حق شهروندی برای دیگر اقوام ساکن
لذا شهید مزاری دردوجبهه نظامی وسیاسی حرکت خود را آغاز نمود واز تمام ظرفیت های ممکن برای حل معقول منازعات ملی استفاده می کرد وسرانجام وقتی همه راه ها به پایان رسید وتنها راه شهادت راه دست یابی به عزت وآزادی بود مثل امام حسین(ع) خالصانه وصادقانه این راه را برگزید تا خونش چشمه جوشانی باشد در کشور جان حق خواهان آزاده وراهپوی حسین(ع) شهید راه آزادی.
اکنون رسالت هزاره چیست؟
اما اکنون رسالت هزاره چیست؟وبااتحاد آقای کریم خلیلی ومحقق با کرزی ،هزاره چه رسالتی دارد؟
چنان که دربالا به عرض رسید، راه امام حسین(ع) وراه شهید مزاری راه حکمت وعزت است وگفت وگو واتحاد وگسست ها برمبنای عزت وحکمت باشد.
لذا امروز نیز هزاره دواصل اصیل حکمت وعزت را درپیش بگیرد واتحاد ها وقهر ها براساس حکمت وعزت باشند.
اتحاد کریم خلیلی ومحقق براساس حکمت وعزت هستند ؟
من معتقدم که اصل اتحاد براساس راه شهید مزاری یک امر نیکووپیسندیده است واز این نظر که خلیلی ومحقق با کرزی اتحاد کرده است به خودی خود نه خوب است ونه بد وخوبی وبدی این اتحاد تابع عزت ملی وکرامت شهروندی ماا ست.
اگر خلیلی ومحقق از کرزی تضمینی برای عزت ملی وکرامت شهروندی هزاره گرفته اند ودر مقام عمل می توانند این حق را عملی کنند وکرزی به تعهد خود پایبند هستند،رسالت هزاره ونسل بیدار هزاره این است که ازاین اتحاد حمایت کنند ودر کنار خلیلی ومحقق برای کرزی هورا بکشند.
اما اگر می ببینند که این اتحاد براساس عزت ملی وکرامت شهروندی هزاره نبوده ونیست بلکه براساس منافعی فردی ودست یابی به سهم خواهی خانوادگی خلیلی ومحقق بوده، رسالت نسل بیدار هزاره این است که علیه این اتحاد قیام نمایند واندیشمندان متعهد هزاره قلم بزنند وخطبا سخن بگویند ومتنفذین علم اعتراض برافرازند.
خلیلی ومحقق نه امام هستند ونه امام زاده ونه خط قرمز ونه فصل الخطاب، خلیلی ومحقق نیز مثل دیگرشهروندان هزاره دارای یک رأی بیش ترنیستند ومخیر اند که این رأی را به کرزی می دهند یا به دیگر کاندید.
محقق وخلیلی زمانی محترم ومعزز هستند که در خط مزاری باشند وعملا راه مزاری بپویند ومثل مزاری صادق باشند وبدنبال زراندوزی وخانواده سالاری ونوچه پروری نباشند واگرنه مثل دیگر رهبران ریشدار وبی ریش جامعه هزاره مطرود جامعه می شوند.
آخرین سخن:
نسل بیداروآگاه هزاره رسالت تاریخی ما در این است که از شخص پرستی ورهبرپرستی عبورکنیم وبه عقلانیت جمعی روی آوریم وهمگام با جریان تاریخ حرکت کنیم وتاریخ خود را باعقلانیت بنویسیم واحساسات را مهار عقلانیت بزنیم واز رهبرپرستی مبتنی برخواب دیدن ها وافسانه بافی ها دست برداریم ورهبر ی را به عنوان رهبر برگزینیم که:
صادق باشد
دانا باشد
متعهدباشد
همرنگ خودماباشد
ازمیان ما واز درد ما آگاه باشد
مثل ما شلاق خورده وستم دیده باشد
خداوخرما را یکجا نخواهد
بین قربانی کردن خودش وخیانت به ملت، قربانی کردن خودش را برگزیند وبه ملت خیانت نکند.


اسدالله جعفری

هیچ نظری موجود نیست: