۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۵, جمعه

بنام خدا
درحاشیه پاسخ آیت الله العظمی محقق کابلی
پیرامون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان


قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان،چهره های بسیاری ها را آفتابی ساخت وخندق میان اسلام راستین واسلام من در آوردی را حفر نمود وبسیاری ها در این خندق فروغلطیدند.
از جمله کسانی که در این آورد گاه مورد آزمون خدا وملت قرار گرفتند، دو شخصیت بزرگ اهل تشیع افغانستان آیت الله العظمی محقق کابلی وآیت الله محسنی بودند.
من در این نوشته راجع به آیت الله محسنی سخنی نمی گویم ونظرات من راجع به ایشان قبلا درنوشته هایم نشر شده است والبته بعضی از روحانیون مشهد علیه من سخنرانی های ناجوان مردانه نموده اند ونوشته های من راجع به آقای محسنی را نوشته های منافقانه خوانده اند وبه طرفداری از آقای محسنی دروغ وتهمت های بسیاری را بر من رواداشته اند وازطرف دیگر بعضی از دوستان وخوانندگان عزیز وگرامی مقالات من از من گیلایه نمودند که من در این اواخر از آقای محسنی طرف داری نموده ام واین جفا به مردم هزاره وشهید مزاری است.
من فکر می کنم که این دو طیف از دوستان عزیز ومنتقدان بزرگوارمن، نوشته های مرا راجع به آقای محسنی با نگاه دشمنی ودوستی خوانده وبرعکس نظر من برداشت نموده اند برای این که من، نه دشمن آقای محسنی هستم ونه طرف دار ایشان وآنچه را راجع به آقای محسنی نوشته ام بیان واقعیت ها بود نه دشمنی ویا طرف داری آقای محسنی.
درنظر من آقای محسنی یک شخصیت دارای چند لایه است لذا دارای خوبی ها وبدی های می باشد ومن نمی توانم محسنی را یک سره نفی کنم ودرنقد او، ایشان را یا به مقام پیغمبری برسانم ویا در دشمنی اورا ....بنامم همان چیزی که دیگران می نویسند.من فقط منتقد بی طرف هستم ومنتقد بی طرف بودن رسالتش این است که بدی ها وخوبی های یک فرد را همان گونه که هست بیان کند تا مردم خود قضاوت کنند.لذا من در نوشته هایم هم از تلاش وکوشش آقای محسنی در تدوین وتصویب قانون احوال شخصیه ،سخن گفته ام وهم از فتوای قتل شهید مزاری وهم ازهمدست شدند آقای محسنی با قاتلان مردم هزاره .حال خوانندگان عزیز وبزرگوار، خود باید قضاوت کنند که طرف دار ایشان باشند ویا دشمن ایشان،وظیفه ورسالت من بیان واقعیت ها است همان گونه که واقع شده اند،نه دشمنی ویا دوستی با آقای محسنی.
اما از آقای محسنی که بگذریم،شخصیت دیگر اهل تشیع افغانستان ، مرجعیت عظمای شیعه حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی ،مورد آزمون ملت وخدا قرار گرفت ودینداران مؤمن چشم داشتند که ایشان نظر خود را درباره قانون احوال شخصیه اهل تشیع بیان کند تامردم تکلیف دینی وشرعی خود را بدانند.
ازطرف دیگر سکولار های التقاط اندیش سعی داشتند که با لطایف الحیل به ایشان القاءکنند که این قانون را آقای محسنی تدوین نموده ومخالف شرع وحقوق بشر است وشما در مخالف شرع بودن این قانون وعلیه آقای محسنی اطلاعیه بدهید.
از جمله دو مسئله به این القائات واین که آقای محقق کابلی مخالف این قانون است،دامن زدند:
1 – مقاله جناب آقای حمزه واعظی بود ودر پایان مقاله خود تصریح کرده بود که آقای محقق کابلی یکی از منتقدان این نوع از قرائت دین است.
از آنجا که آقای حمزه واعظی در نروژ در کنار آقای صادقی زاده زندگی می کند وبا آقای صادقی زاده دوست وهمکار است وآقای صادقی زاده(آنگونه که سایت ها می نویسند که ایشان نماینده تام الاختیار آیت الله العظمی محقق کابلی در اروپا است)وکیل ایشان می باشد،این زهنیت را ایجاد نمود که حتما آقای محقق کابلی نظرمبارک خودرابه آقای صادقی زاده گفته وایشان به آقای حمزه واعظی گفته است.
2 – درنروژ علیه این قانون،راهپیمایی شد که آقای صادقی زاده یکی از بانیان آن بوده واز آنجا که ایشان (بنا بر ادعای سایت ها) وکیل تام الاخیار معظم له می باشد،این زهنیت را تقویت نمود که آقای محقق کابلی مخالف این قانون ومخالف شخص آقای محسنی است.
اما چاپ پاسخ حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی ،راجع به قانون احوال شخصیه،دشمنان دین را رسوا ومؤمنین وخیر اندیشان را شاد وعزتمند نمود ونشان داد که مراجع شیعه پاسداران راستین شریعت محمدی هستند ودشمنی ودوستی مراجع شیعه دایر مدار شریعت ومصلحت عام امت اسلامی می باشند.
حضرت آقای محقق کابلی،حقیقتا در یک آز مون بزرگ خدا وخلق قرار گرفته بود وخدا را شکر که در این آزمون نیز روسفید شد وباردیگر عزت شیعه وطهارت وخدا ترسی وپارسا مداری مراجع شیعه را به نمایش گذاشت وخلق هزاره را در برابر منافقان والتقاط اندیشان عزیز وسربلند نمود .
من در این نوشته به زاویه های تاریک این آزمون بزرگ می پردازم واز خدا ی بزرگ مسئلت دارم که حق را بر قلمم جاری سازد وآنچه خیر وصلاح خلق هزاره وامت اسلامی می باشد برمن الهام نموده بر واژگان این نوشته بتاباند.
چرا حضرت آقای محقق کابلی در آزمون بزرگ قرار گرفت؟
وقتی احوال شخصیه اهل تشیع به دست فرزندان عزیز ودانشور هزاره در مشهد مقدس تدوین شد وبا تلاش بزرگان شیعه ونمایندگان عزیز مردم در پارلمان به تصویب رسید،شیطنت های استکبار جهانی ومنافقان داخلی آغاز شدند ودر سه محور تبلیغات والقائات شیطانی خویش را ساماندهی نمودند:
1 – بدون این که متن قانون احوال شخصیه را بخوانند واز اعلامیه حقوق بشرچیزی بدانند،این قانون را مخالف اعلامیه حقوق بشر خواندند و قانون طالب پسند وقرون وسطای لقب دادند ودر اشاعه این دروغ ها تاتوانستند مغالطه راه انداختند وسفسطه بافتند وهیاهو کردند وباتمام پرروی وبی شرمی گفتند که این قانون به مردان اجازه تجاوز جنسی(!)به همسرانش می دهد.
2 –گفتند این قانون را آقای محسنی تهیه نموده ومطابق با فقه شیعه نیستند بلکه این قانون براساس فقه سنتی ناظر بر هزار وچهارصد قبل نوشته شده است وبا قرائت مراجع امروزی شیعه از فقه ، سازگاری ندارد واین قانون قانون مرد سالار وشخص محورمی باشد وعدالت جنسیتی وحقوق انسانی در آن لحاظ نشده است.
3 – گفتند این قانون ،باتوجه به خشین بودن ومنافات داشتن با خواسته های جهانی حقوق بشر وقانون مدنی کشورهای مدرن،باعث وهن مذهب شیعه وسرشکستگی مردم هزاره در جهان می شود واین قانون، مردم هزاره را مردم غیر متمدن وواپسگرا وخشین وضدحقوق بشر ومخالف دست آورد های تمدن جهانی نشان می دهد.
دراین غوغا سالاری جهانی وفتنه انگیزی داخلی،نوک پیکان حمله علیه مواد راجع به وظایف مشترک زوجین بود وبه قول معروف از کاه کوه ساختند واز هیچ قلب واقعیت وتلبس حق دریغ نکردند.
اینجا بود که حضرت آقای محقق کابلی در یک آزمون بزرگ خدا وخلق خدا قرارگرفت.چون استکبارجهانی ومنافقان داخلی چنان هیاهویی به راه انداخته بودند که ملت در یک تحیر وتردید گیچ کننده قرار گرفته بودند ونمی دانستند که دراین هنگامه های فتنه انگیزی چه بگویند وچه بکنند و وظیفه دینی وملی ایشان چیست.
آقای محقق کابلی از آن نظر در یک آزمون بزرگ قرار گرفته بود که تبلیغات کارشناسی واز پیش طراحی شده استکبار جهانی ذهن جمعی جامعه را مشوش نموده بودند واین باور را برملت قبولانده بودند که این قانون واقعا یک قانون ضدبشری ومخالف مذهب شیعه وباعث آبروریزی جهانی مردم هزاره است وآقای محسنی عمدا این قانون را این گونه تدوین نموده است تا مردم هزاره در منظر جهانی بدنام شود وبعنوان انسان های خشین وقرون وسطایی مطره گردند ودنیا مردم هزاره را مثل طالبان والقاعده مورد ...قرار دهند.
باتوجه به آن جنگ روانی وایجاد ذهنیت از قانون وآقای محسنی،آقای محقق در یک آزمون بزرگ خدا وخلق قرارگرفته بود.چون از یک طرف نمی توانیست وضع روانی جامعه ومردمش را نادیده بگیرد وبدون نظرداشت وضعیت روانی مردمش از این قانون دفاع کند واز طرف دیگر وظیفه دینی وخدائیش نیز به ایشان اجازه نمی داد که این قانون را مخالف مصالح مردم هزاره بداند وچون آقای محسنی در تدوین آن دخالت داشته است وایشان سابقه همگامی بادشمنان مردم هزاره داشته وپیشوای شهیدان این مردم بافتوای ضمنی ایشان به شهادت رسیده است،با این قانون مخالفت نموده از این طریق محبوبیت خود رادرمیان مردم افزایش داده آقای محسنی را برای همیشه از جامعه شیعه وهزاره طرد کند.
این جا است که به عظمت این آزمون بزرگ پی می بریم وخداپروایی ،طهارت اندیشه ،عرفان دینی ،اخلاص دینی ،تعالی اخلاقی ، رسالت مداری فقهی ،پاسداشت از حقیقت ،ازخودگذشتگی وبه خدا رسیدگی آقای محقق کابلی را درک می کنیم وبه بزرگی ،طهارت ،پارسایی وخدایی گونه شدن حضرت ایشان سرتعظیم فرود می آوریم.
آقای محقق می دانیست که اگر این قانون را مهر تأیید بزند منافقین او را همگام با آقای محسنی می نامند ومردم هزاره دوست ندارند که مرجعیت عظمایش همگام با کسی شود که او درازهان مردم هزاره متهم به همگامی با قاتلان این مردم است.
باز آقای محقق خوب می دانیست که اگر ایشان این قانون را قانون ضدحقوق بشر اعلام کند،دنیا اورا تامقام پیغمبری بالا خواهد برد وافراطیان هزاره وجوانان احساساتی هزاره ،ایشان را به مقام خدایی خواهند رساند وبرایش چنان جشن تبلیغاتی راه خواهند اندخت که از واشنگتن تاکابل را عکس وپستر آقای محقق کابلی رافرش خواهند کرد.
اما حضرت آقای محقق کابلی ،در این هنگامه های فتنه انگیزی،همان پرچم دار راستین اسلام جلوه کرد که در روز گار فتنه انگیزی صدر اسلام،مولای متقیان ،نفس محمد(ع)،قرآن ناطق،جلوه ذات خدا وپشوایی سرخ جامگان درراه خدا ،علی مرتضی،ظاهر شد وبا دست در دست دادن حضرت ابوبکر ودر کنار جناب عمر قرار گرفتن ،نهال تازه به بار وبر نشسته اسلام را از هجوم فتنه نجاد داد وبه قول شهید راه اندیشه شهید دکتر علی شریعتی«به خاطر وحدت امت اسلامی ،بیست وسه سال سکوت کرد»تا اسلام جهان گیر شود.
حضرت آقای محقق کابلی نیز با پاسخ به حق خود ،چهره خدایی خود را به خلق هزاره نمایاند وبرگی دیگر بربرگ های زرین تاریخ خدامحوری خلق هزاره افزود وانسانیت را آبرو داد وبه دین عزت بخشید وبابنان خویش قلب شیطان را نشانه گرفت وخامه معطر واندیشه طاهر واخلاص کوثر گونش استکبار جهانی ومنافقان داخلی را نومید ساخت .
اینجا ست که باید فریاد زد:
سلام بر شما ای «ابراهیم» تبر بدوش دوران
سلام برشما ای «موسی» ناجی از نیل فتنه ها
سلام بر شما ای «مسیح» امت
سلام برشما ای «حمزه »محمد(ص)
سلام برشما ای شکوه «ذوالفقار» علی
درود خدا بر شما ای« حُسن» احسان« حسن:
جان ها فدایت ای تلألوئی خون سرخ «حسین»
چادر غیرت« زینب» برشانه های استوار توست که این گونه کاخ «یزید» های دوران را فرومی ریزید
عرفان« سجاد »را از گلوی خدا خوان تو می شنویم
بنان توست که تقدیر خدا را مقدر نموده بدل به قضاء می کند
بیان توست که قرآن خواندن «مصعب» را در مدینه ایمان به پژواک درمی آورد.
پیشانی فراخ دامن توست که جغرافیایی عرش خداست
فروغ پشمان توست که عارفان،« فیض اقدس» را شهود می کنند
ازلبان خداخوان توست که جبرئیل« شرع محمد (ص)»را برگوش زمان می خواند
حسن صورت وطهارت سیرت توست که حیات را معنا می بخشد ومعنا راجوهر می دهد
اخلاص توست که «سلبیل بهشت» را ملموس می سازد
پارسایی توست که روزی «مسیح» به زمین هبوط می کند به« مهدی (عج)»اقتدانموده به نماز می ایستد
سلام به تو وبه اندیشه مطهر ونماز های نیمه شب وبلور اشک هایت.

اسدالله جعفری

۱ نظر:

همکار گفت...

سلام خوبی قوما.
اندازه نوشتها ریزه استه و رنگایشه خوبه.
خدا پوشتو پنای تو