قبض وبسط پيام حضرت آيت الله العظمي محقق کابلي به
همایش«زنان در افغانستان؛ فرصتها، چالشها و راهکارها»
اسدالله جعفری
در پیام مهم حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی مرجع عالیقدر جهان تشیع، به: همایش«زنان در افغانستان؛ فرصتها، چالشها و راهکارها» که در قم برگزار شد، به نکات بسیار مهم ولازم اشاره شده است که امید است نویسندگان ومحققان حوزه ودانشگاه، براساس رسالت صنفی ومذهبی و ملی خویش به باز خوانی این پیام مهم حضرت آیت الله محقق کابلی، بپردازند ونظرات خودرا پیرامون نکاتی که در پیام معظم له اشاره شده است، بیان نماید واین پیام مهم بزرگ ترین شخصیت علمی ومذهبی کشور را با نقد های علمی ی راهبردی وزمان شناسانه خود بر غنا وراهکاری آن بیفزایند وفضا های نامکشوف این پیام حکیمانه آن مرجع جهان تشیع را برخردورزان وحق جویان آفتابی سازند.
اینجانب، به عنوان یک طلبه وفرزند کوچک حوزه های علمیه، براساس رسالت طلبگی واحساس تعهد ومسئولیت در برابر مردم وسرنوشت کشور، به اندازه بضاعت علمی خود به باز خوانی پیام آن مرجع عالیقدر جهان تشیع ورهبر وپیشوای ملت هزاره وشیعیان افغانستان، می پردازم.
قابل یاد آوری است که متن پیام معظم له با رنگ از متن نوشته من جدا شده است.این پیام از پایگاه انترنتی «مجمع فرهنگی والعصر) گرفته شده.
بسم الله الرحمن الرحيم
ياايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم. (قرآن کريم) در انديشهي توحيدي اسلام، آفريدگار همهي عالم خداوند متعال است و او همهي موجودات را براي رسيدن به کمال نهايي که همان قرب الي الله است، آفريده و راه رسيدن به کمال را نيز متناسب با اقتضائات هرموجودي به او نشان داده است. قرآن کريم ميفرمايد: «ربنا الذي اعطي کل شيئ خلقه ثم هدي». در انديشهي اسلامي، زنان بلحاظ قابليتهاي انساني و توان برخورداري از ارزشهاي الهي کاستي ندارند و بلحاظ حضور اجتماعي، نيز حق مشارکت در بسياري از فعاليتهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و آموزشي را دارند. اسلام به عنوان دين واقع بين و واقعگرا، همانگونه که انسانيت زن و مرد را لحاظ کرده است، زن بودن و مرد بودن را نيز لحاظ کرده است.
روشن است، قابليتها و تواناييهاي زن و مرد کاملاً يکسان نيست، بلکه تفاوتهاي طبيعي در توانمنديها و راههاي فعليت بخشيدن به آنها و در نتيجه تفاوتهایي در ناحيهي حقوق و تکاليف ميان زن و مرد وجود دارد. در نگاه اسلامي، دفاع حقيقي از حقوق زنان، حمايت از همان حقوقي است که شارع مقدس براي زنان بيان نموده است. به همين دليل، تفاوتهايي که در احکام مربوط به زن ومرد وجود دارد، حکيمانه و واقع بينانه است. تفاوتهاي موجود دليل بر نقصان يا ضعف زنان نيستند، بلکه صرفاً بيانگر راههاي تقرب زنان به کمال مطلق است، که در آن همهي جهات وجودي آنان لحاظ شده است.
در این بخش از پیام حضرت آیت الله محقق،به دو مسئله مهم اشاره شده است: 1 – اصل انسانیت انسانی زن ومرد دراندیشه اسلامی 2 – حضور دو صنف از فرزندان آدم وحوا در اجتماع بر اساس قابلیت های روحی وجسمی شان.
1 – در اسلام راه تکامل ورسیدن به قرب خدا براساس اصل انسانیت انسان است که در متون اسلامی از آن اصل انسانی تعبیر به فطرت شده است ودر اصل فطرت، انسان ها از آن نظر که انسان است نه از آن نظر که زن ویامرد هستند، طالب حق هست وبر اساس سرشت فطری خود کمال جو یند وتکاپوگران کمال اند وتعالی خواه.
در تاریخ جهان، فقط وفقط اسلام است که برای اولین بار به تساوی انسانی وآفرینشی این دو صنف ازانسان اشاره نمود ورسول مکرم اسلام به عنوان رسول حق، به این دستور عمل نمود وبطور عملی با آن تفکر تضاد اندیش درباره خلقت زن ومرد، مبارزه کرد.
اگر بخواهیم نمونه های تاریخی از تضاد اندیشی در اصل خلقت زن ومرد، ارایه بدهیم ونمونه های از اصول اسلام پیرامون تساوی اندیشی اصل خلقت زن ومرد،را مستند بیان کنیم، باید کتاب مستقل بنویسیم ویا مقاله را چنان طول وتفصیل بدهیم که به صورت کتابچه در آید تا حق مطلب اداشود. وما بنای چنین شرح وبسطی را نداریم ودوستانی را که در این مورد طالب شرح وبسط بیشتر هستند به «کتاب مقدس» یاهمان« عهد عتیق وعهدجدید» وکتاب«جمهوریت» افلاطون ارجاع می دهم که با مطالعه کتاب مقدس اندیشه دینی ومذهبی تاریخ ماقبل اسلام را پیرامون اصل تضاد اندیشی درآفرینش زن ومرد وبامطالعه کتاب جمهوریت افلاطون اندیشه فلسفی –سیاسی ماقبل اندیشه های فلسفی- سیاسی اسلام را پیرامون آفرینش زن ومرد باز یابند وبه حقانیت اندیشه اسلام ایمان آورند.
دوست عزیز وفرهیخته ما حجت الاسلام والمسلمین محمد علی برهانی، کتاب «زن درآیینه ضرب المثل ها» را نشر کرده است که خواندش برای محققان خالی از لطف نیست وباجهان از اندیشه های گونه گون آشنا می شوند.
در قرآن آیات بسیاری است که به اصل تساوی آفرینش زن ومرد اشاره شده است و آیه ی درج شده در متن پیام معظم له یک نمونه ی روشن از آن آیات است.
اما داستان حضرت مریم اشاره به تساوی کمال اکتسابی زن ومرد دارد ومخصوصا که در داستان مریم پیغمبران چون زکریا ونائبان پیغمبران وخداوندگاران معابد وبرگزیدگان خدادر زمین، حضور دارند. ولی پیغمبری چون حضرت زکریا از خدا درخواست توفیق رسیدن به مقامات عالی از تعالی وقرب الهی حضرت مریم را می نماید.
نکته دیگر در داستان حضرت مریم مسئله وحی به حضرت مریم است با آنکه حضرت مریم وهمینطور بانوی عظیم الشأن مادرحضرت موسی، نبی وپیغمبر مرسل نبودند اما برای ایشان وحی می شدند. اما در قرآن ندارد که برمردی ازمردانی که پیغمبر ونبی مرسل نبوده وحی شده باشد. این بیان گر این است که تعالی معنوی، زن ومرد نمی شناسد وزن اگر بخواهد می تواند به مقام عالی از قرب حق برسد که مردان نتوانند برسند چنان که حضرت مریم ومادر موسی رسیدند.
شما اگر متون مقدس دیگر ادیان یعنی از ادیان ابراهیمی چون یهودیت ومسیحی گرفته تا ادیان بشری چون بودایی وجینی ...را مطالعه کنید با چنین آیات باهره ی در مورد اصل تساوی افرینشی زن ومرد ودست یابی زنان به چنان مقام عالی از قرب به خدا بر نمی خورید ودردیگر ادیان نوعازن یکی از مانع اصلی سلوک یک انسان به شمار می رود.لذا در تمدن های برآمده از آموزش های چنان ادیانی، شما زنان چون مریم ومادر موسی ندارید وحتی در ادیان ابراهیمی یهودیت ومسیحی نیز مریم مقدس ومادر موسی دامنش آلوده اند واگر قرآن را محمد(ص) نمی آورد، معلوم نبود که داستان مریم مقدس به چه آلودگی های آلوده نمی بود.این قرآن است که دامن شبنم سای مریم را مشیتخانه خدا معرفی نمود ودامنش را از هرگونه پلیدی وخودش را از هرگونه پلشتی بدور معرفی نمود ومریم ومادر موسی را برای انسان ها سالک به مقام قرب حق،مرشید معرفی نمود.
2 –در ادامه این بخش از پیام حضرت معظم له به دونکته اشاره می کنم:
1 -2 – 1 - دین اسلام دین واقع گرا است لذا احکام اسلام بر اساس همان واقعیت ها جعل شده است واین واقعیت ها گاه در اصل آفرینش موجودات است وگاه در بیرون از ارگانیسم وجودی موجودات یعنی واقعیت های زیست محیطی یعنی جغرافیای جهان زیستی انسان.
بنا بر همین واقع گرایی اسلام وحق بودن واقعیت های زیست محیطی است که اسلام دارای دو نوع احکام می باشد 1 احکام ثابت یا همان احکام اولیه ی فرازمانی ومکانی 2 احکام متغییر یاهمان احکام ثانویه واجتهاد پذیر وزمانمد ومکان محور که مجتهدان براساس ضرورت های زمانی واقتضائات مکانی دست به اجتهاد می زنند واحکام را مطابق با شرائط زیست محیطی مکلف استنباط می کنند. به فرموده امام خمینی اجتهاد جواهری بادرنظرداشت اقتضای زمان ومکان که امام خمینی از آن به «تأثر زمان ومکان در اجتهاد» تعبیر می کرد.
2 -2 – 1 - احکام متغییر اسلام است که رسالت دین شناسان ودین داران را سنگین ومسئولیت خیز می سازد تا با زمان شناسی ودرک از اقتضای زیست محیطی دین داران به استنباط احکام تکلیفی اقدام کنند ودین را دین زندگی سهله وسمحه سازند نه آن که با تفرعن وخود خواهی های کاذب علمی آلوده به اغراض شیطانی ونفسانی، دین را زندگی گریز واحکام زندگی محور اسلام را چنان زنجیر دست وپاگیر عرضه دارند.
به نظر من آنجا که حضرت آقای محقق به مسئله خرافه زدایی اشاره دارد ناظر برهمین مسئله است:
1- تلاش نمايند، آموزههاي انسان ساز اسلام در بارهي زنان را از خرافات و تحجرگرايي، پيراسته نموده و نگاه اسلامي در بارهي زن را در کمال دقت و امانت براي مردم متدين افغانستان تبيين نمايند.
2- مراقب شبهات و انديشههاي بيگانه باشيد، مبادا نسبت به انديشههاي بيگانه، موضع انفعال و توجيه را در پيش گيريد و خداي نخواسته گرفتار بحران هويت شويد. روحانيت بايد در کمال قاطعيت و جديت احکام مترقي شرع مقدس اسلام را براي مردم بيان نموده و در راستاي گسترش فرهنگ ناب اسلامي تلاش نمايند.
خرافه وخرافه زدایی مربوط به احکام متغییر وثانوی احکام اسلام می شود مسائلی چون: حدود روابط زن ومرد در اجتماع،نوع پوشش زن، نوع حضور در اجتماع،تحصیل کردن ونکردن دختران، مراسم عقد واذدواج،روابط وحقوق زن وشوهر...
لذا رسالت حوزه ها ودین شناسان ومخصوصا علمای که در میان مردم اند ودارای منبر وجماعت هستند بسیار سنگینند ونباید با تسامح با امر تبلیغ برخورد کنند وخدای ناکرده علایق شخصی خود را در نوع پوشش زنان و... اعمال کنند ویا خدای ناکرده بدخلقی های خانوادگی خود را معیار کل جامعه پندارند ودر ذم زنان از روایت های جعلی وحتی احادیث ضعیف وحکایت های افسانه ای استفاده کنند ومنبر وجماعات را به سمت وسوی زن ستیزی وزنان فرهیخته ودانشگاه دیده را به دین گریزی ودین ستیزی سوق دهند وزمینه های نفوذ وپذیرش اندیشه های وارداتی از غرب را فراهم سازند وموجه جلوه دهند.
مبلغان دینی ما باید مطالعات جامعه شناسی وروان شناختی داشته باشند تا ظرافت های تبلیغی را خوب درک کنند وباشناخت جامعه به اقتضای زمان ومکان عالم وعارف شوند تا بتوانند بین روایت وحکایت تربیتی تفکیک کنند وازغلطیدن در دام جهل مرکب در امان مانند.
نگاه اسلام، در مورد حقوق و تکاليف زن و مرد، نه مردسالارانه است و نه زن سالارانه، بلکه نگاه کاملاً واقعنگر و تناسب محور است. به همين دليل، اسلام ظلم در حق زن و مرد را به صورت مساوي ظلم در حق انسان و به يک اندازه قبيح ميداند. چنانکه دفاع از حقوق زنان را همچون دفاع از حقوق مردان، امر لازم و واجب شرعي به شمار ميآورد. بنابراين، همانگونه که حضور مردان در اجتماع ضابطهمند و تابع مقررات شرعي است، فعاليتهاي زنان، نيز بايد مطابق شرع و ضوابط ديني باشد.
اينجانب اذعان دارم که دين مبين اسلام آموزهها و راهکارهاي عملي و کاملاً واقعبينانه براي احقاق حقوق زنان و حضور اجتماعي شرافتمندانهي آنان دارد و با در نظر داشت باورهاي عميقاً ديني مردم مسلمان افغانستان، اگر آموزههاي اسلامي به شايستگي بيان شوند، هم ميتوان با تحجرگرايي ديني و رسومات خرافي مبارزه کرد و هم ميتوان از نفوذ و گسترش انديشههاي بيگانه و فمينيستي جلوگيري نمود. همانگونه که نگاه کمبينانه و تحقير آميز ظلم بزرگ در حق زنان است، تشابه و يکسان سازي حقوق و تکاليف زن و مرد، نيز ظلم بزرگ در حق زنان و مردان به حساب ميآيد. زيرا اين انديشهها زن را بر خلاف تواناییهای تکوینی او هدایت میکند و آنان را از راه راستینیکه خداوند متعال فراروی آنان قرار داده است، منحرف ميسازد.
شرايط حساس کنوني و فرصتهاي به وجود آمده، ايجاب ميکند که متفکران و عالمان ديني، بيش از اين نسبت به مسايل زنان احساس مسوليت کنند. اينجانب ضمن تشکر از برگزار کنندگان همايش «زنان در افغانستان؛ فرصتها، چالشها و راهکارها» باتوجه به تحولات جديد و پيش آمدن فرصتهاي مناسب براي نشر معارف اسلامي به علماء، طلاب و دانشجويان عزيز توصيه ميکنم:
2 - این بخش از پیام مرجع عالیقد جهان تشیع را در سه بخش بازخوانی می کنم:
1 – 2 - مسئله حقوق زن یکی از پرچالش ترین مباحث عصر ما است ویکی از جلوه های جدال انگیز مدرنیته وسنت همین مبحث حقوق زنان می باشد.برای اینکه مدرنیته مسئله حقوق انسانی زن را فارغ از ارزش ها وباید ونباید دینی مطرح می کند وسنت نیز ارزش های دینی را اصل می داند وحقوق زن را با همان نگاه ارزش محور عیار نموده به عنوان یک تکلیف ارایه می دهد.
یک واقعیت را نباید فراموش نمود که نگرش سنتی صرف منهای درک زمان از حقوق زنان در این عصرو تجربه های کلان بشری وتعالی دانش حقوقی را نادیده گرفتن ، بسیارعقل گریز خواهد بود واز آن طرف نیز تجدد خواهی بی مرز وقاعده، سراز ویلنگاری اخلاقی ومهارگسسیختگی سردرمی آورد.
همانطور که حضرت آیت الله محقق اشاره نموده است،به اصل فطرت باید مراجعه نمود وارزش های فطری را معیار حقوق دانیست چنان که ظلم وستم، زن ومرد وزمان ومکان نمی شناسند ویک اصل فطری است وهرفرهنگ متعالی آن را قبیح می شمارد، هرقرائتی که از حقوق زن ارایه شود وبا این اصول عام بشری سازگاری نداشته باشدر، با اسلام هم ناساز گار خواهند بود. پس ما در قرائت حقوق از دین در باره زن این اصل را مورد نظرداشته باشیم وبه بهانه پایبندی به سنت نباید با تجربه های مبتنی برفطرت بشری ومقبولیت عام بشری را نادیده بگیریم وبا سنت اندیشی جاهلانه سیر قهقرائی کنیم.
اسلام در زمینه حقوق زن دونگرش واقع بینانه دارد: 1 – حقوق انسانی زن2 – حقوق مدنی زن
1 –2 -1 حقوق انسانی زن چیزی نیست که تخصیص بردار باشد واصلا چیزی بنام حقوق انسانی زن ومرد نداریم. ما یک حقوق انسانی داریم که به انسان بماهو انسان تعلق دارد وانسان ازآن نظر که انسان است دارای حقوق انسانی چون: حق حیات، حق کرامت، حق تحصیل کمال، حق انتخاب مذهب،حق آزادی....است و این گونه حق وحقوق دایر مدار انسانیت انسان از آن نظر که انسان است می باشد. حال می خواهد این انسان دارای هرمذهب ودینی باشد وزن باشد یامرد،سیاه پست باشد یاسفید چهره و...
2 – 2 -1 - اما حقوق مدنی زن ازنظر اسلام براساس تقسیم کار وقابلیت های جسمی زن ومرد است. لذا کار های خشن ونیرو محور به عهده مردان گذاشته شده وکار های ظریف که نیروی بدنی کمتر می طلبد به زنان واگذار شده ودر نتیجه این نوع حقوق مدنی دارای قبض وبسط های بسیار ظریف است.
پس این نوع حقوق، حقوق مدنی (که من تعبیر به حقوق مدنی نمودم وبا آن که می دانم حقوق مدنی فراتر از اینها است)دایر مدار کارکرد های اجتماعی زن ومرد است وبه تناسب کار وحضورمؤثر هریک دراجتماع، حقوقی به ایشان تعلق می گیرد واگر حقوق یکی بیشتر وحقوق دیگری کمتر باشد نقص محسوب نمی شود وناعادلانه هم نیست وتحقیر وتوهین به اصل انسانی زن ودال بر برتری انسانی مرد نیست.
برهمین اساس است که دراسلام، خانواده رکن رکین اجتماع می باشد ودر این رکن رکین، زن مدیر خانه است ومهمترین وحساس ترین مدیریت که تربیت انسان باشد به زن وگذار شده ومدیریت بیرون خانه که نوعا همراه با خشونت واعمال نیرو می باشد، به عهده مرد است واین نه زن سالاری است ونه مرد پرستی وخدایی کردن مرد.بلکه مدیریت براساس توانایی ها ومتناسب باساختمان جسمی وروانی مرد وزن می باشد.
2 -2 – آموزه های اسلام را درست عرضه کردن موجب سد نفوذ اندیشه های لبرالیسمی وفمینیسمی می شود چنان که حضرت آقا به حق به آن اشاره نموده:
»اگر آموزههاي اسلامي به شايستگي بيان شوند، هم ميتوان با تحجرگرايي ديني و رسومات خرافي مبارزه کرد و هم ميتوان از نفوذ و گسترش انديشههاي بيگانه و فمينيستي جلوگيري نمود. همانگونه که نگاه کمبينانه و تحقير آميز ظلم بزرگ در حق زنان است»
اولین شرط این راه این است که آموزه های خود فمینیسم را بشناسیم وآموزه های فمینیسمی را با نقد عالمانه وبدور از حب وبغض دینی به کنکاش نشینیم وبا آموزه های دینی مقارنه ومقایسه کنیم تابتوانیم به گزینش دست بزنیم ونکات منثبت ومنفی فمینیسم را باز شناسیم ودر بخش های تعامل پذیرش، راه تعمل را در پیش بگیریم ونکات تضاد محورش را با منطق وبرهان بنمایانیم.
یقینا هیچ اندیشه ی در جهان نیست که بهره ی از حق نداشته باشد ویک سره باطل باشد. فمینیسم هم از همان اندیشه هایی است که مخلوط با حق وباطل می باشد ونکات مثبت وارزشی بسیاری دارد واگر ما این نکات مثبت وارزشی را باز نشناسیم وقبول نکنیم ویک سره به نفیی فمینیسم قیام کنیم نتیجه اش تقویت وفربه شدن فمینیسم خواهند بود نه از میدان دررفتنش وجان دادنش.
راه درست مواجهه با اندیشه های چون فمینیسم همان است که حضرت ایشان فرمود یعنی درست عرضه کردن اسلام. واین راه زمانی به کعبه ی مقصود منتهی می شود که ما اسلام وفمینیسم را درست همانگونه که هستند بشناسیم نه آنگونه که مشهور وشایع هستند.
3 – 2 – فرصت های موجود در افغانستان را نباید نادیده گرفت ویا خدای ناکرده براساس مأموریت از کشورهای ذی دخل در مسائل افغانستان، به انکار واقعیت های موجود در افغانستان پرداخت.
اینکه بیگانگان برای خدمت کردن نیامده اند بلکه به دنبال مقاصد خاصی خود هستند، حرفی حق ودرست است وهرعقل سلیمی حکم می کند که بیگانگان از آن سردنیا نمیایند که مارا به سعادت برسانند وبعد راه شان بگیرند وبا لبخند خدا حافظی کنند.
اما شرایط جهانی ومسائل داخلی افغانستان، فرصت های بسیار مبارک را فراهم نموده تا در این فرصت پیش آمده، دانشمندان حوزه ودانشگاه ومتولیان فرهنگ ودین، با احساس لغزندگی فرصت ها وزود گذر بودن این موقعیت پیش آمده، نهایت تلاش را در جهت تعالی فرهنگی وخرافه زدایی از اندیشه های دینی بکنند وازفرصت ها وامکانات موجود وخواستگاه روانی وامنیت نسبی در جغرافیای زیستی، به نحو نیکو وبایسته وشایسته استفاده نمایند تادر برابرنسل آینده مسئول نباشند.
نکته بسیار مهم این که در این شرایط، کارفردی به نتیجه نمی رسد بلکه باید کار جمعی نمود واز وسائل مدرن روز بهره گرفت وبا فرهنگ جهانی نیز باید آشنایی پیداکرد وپروژه گفت وگوی بین ادیان وفرهنگ ها را نباید نادیده گرفت واین را باید درک کرد وقبول نمود که جهان ما جهان تعامل است نه جهان نفی ارزش ها.
هر کاری که به نفیی ارزش های جهان شمول منتهی شود نتیجه اش نفی ارزش های ما خواهد بود. والبته ارزش های جهان شمول یک حقیقت پرلایه است وباید دقت کرد و بانقد علمانه ومنطق به باز خوانی این لایه های تودرتو اقدام نمود.
3- علما بايد در خلق آثار علمي و متقن در موضوعات مختلف، از جمله بحث زنان پيشگام باشند و بحکم قاعدهي «الدفع اولي من الرفع»، قبل از آنکه ديگران اذهان فرزندان و محصلان متدين را مغشوش کنند، ضروري است که آثار علمي و ديني متقن در اختيار آنان قرار داده شود.
4- بانوان متدين بدانند، همانگونه که آموزههاي اسلامي زن را از حقارت نجات داد، همچنان بهترين راه براي فلاح و رستگاري آنان در دنيا و آخرت است. بانوان بايد در حفظ ارزشهاي ديني و ارزشهاي ملي نشأت گرفته از ارزشهاي اسلامي، بيشتر تلاش کنند.
5- حجاب براي زنان از ضروريات دين مبين اسلام است و زنان مسلمان بايد حجاب اسلامي را به صورت کامل رعايت نمايند. زنان نبايد بگونهاي لباس بپوشند و بگونهاي در انظار عمومي ظاهر شوند که خلاف شرع باشد.
6- به دولت جمهوري اسلامي افغانستان، نيز توصيه ميکنم که با در نظر داشتن دستورات شرع مقدس اسلام، اولويتهاي جامعهي زنان افغانستان را شناسايي نموده و آنها را در دستور کار خود قرار دهند و از صرف بيت المال در موارد غير ضروري جداً پرهيز نمايند.
قربانعلي محقق کابلي
4 – آخرین بخش از پیام حضرت آیت الله محقق کابلی مرجعیت عظمای عصر را بااشاراتی به پایان می برم:
1 – 4 – علمان دینی که از طریق دین امرار معاش می کنند رسالت مضاعف دارند چون اگر به رسالت دینی عمل نکنند وهمچنان از طریق دین ارتزاق کنند یقینا اکل به باطل نموده وحرام خوری نموده وکسی که حرام بخورد نمی تواند سلوک دینی ومعنوی داشته باشد ودرنتیجه سر از شقاوت وبدبختی در می آورد.
اولین اصل در انجام رسالت این است که توانایی علمی خود را بالا ببرند تا توانیی علمی خود را بالا نبرند نمی توانند انجام رسالت کنند.
دومین اصل این است که جایگاه خود در انجام رسالت را بشناسند وخود را دانای کل در همه ی عرصه های زندگی ندانند.
بسیار دیده شده است که علمای کرام در همه ی زمینه ها نظر می دهند ونظر خود شان را نظر اسلام هم می دانند واگر کسی نظر مزخرف ایشان راقبول نکردند، او را مخالف اسلام می نامند چنان که این روزها در ایران شاهد هستیم که بازار تکفیر وتفسیق داغ داغ است وهمه بنام اسلام ودین وقرآن انجام می شود.
سومین اصل این است که زمان خود ومخاطب خود وزبان مخاطب خودرا بشناسند. مخاطبان امروزه ی علمای دینی، نوعا کسانی هستند که از همان کودکی با تلویزیون وانواع کارتن ها بزرگ شده واز تربیت ورابطه پدر ومادر تصور دیگر دارند. به فرموده حضرت آیت الله العظمی منتظری(ره) دردیدارش با مردم نجف آباد: بچه ها کارتن بچه شجاع را می بینند» براساس همان کارتن رابطه پسر وپدر رابطه مشورت واحترام است نه رابطه دستور وآمریت بی چون وچرا. در حالی که بسیاری از علما ی که در اجتماع دارای منبر وجماعت هستند در دوره نوجوانی وجوانیش فرهنگ دستور وآمریت در خانواده ها حاکم بودند وپسران آن دوره فرزندان مطیع بودند ودر برابر پدر هیچگونه اظهار نظری نمی کردند وچیزی بنام حق اظهار نظر دربرابر پدروجود نداشت.
لذا علمای گرامی، دختران امروزه را با چنین نگرشی بنگرند وباید قبول کنند که دختران امروزه اگر دانش هم دانشته باشند لااقل با تلویزیون وموبایل سر وکار دارند و زبان چنین مخاطبان زبان مخاطبان 50 و70 سال پیش نیست. بنا براین زبان نو وقرائت نو از دین می خواهند.
2 – 4 – اصل حجاب یک دستور منصوص دینی است وبانوان زادگاه مولانا ها وابوعلی سینا ها وخواجه انصاری ها نیز به اصل حجاب پایبندند وارزش های که مطابق با فطرت ایشان باشد، ازجان ودل قبول دارند.
اما گاهی شیادان وشیاطینی پیدا می شوند که قلب حق می کنند وارزش های فطری ومطابق باطبع انسانی را خلاف فطرت جلوه می دهند وضدارزش هارا جای ارزش ها قالب می کنند والبته که درچنین هنگامه های طالبان حق، ناحق را بنام حق برمی گیزینند وبنام مبارزه با باطل به جنگ حق می روند.
اینجاست که عالمان باید قیام کنند وبامنطق روشن وسیره حکیمانه وزبان روز به رسواکردن نقابداران هزار چهره بروند ونقاب از چهره شان فرواندازند تاچهره شان عریان شود ومردم هزار چهرگی شان رابه چشم سرببینند ووقتی چنین شد دیگر نیازی به دستور وامر ونهی نیست وبه فرموده قرآن حکیم «لااکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغی»
ازجمله مسئله حجاب است. حجاب دارای یک حقیقت است ویک پدیده حقیقت حجاب همان دستور اسلام مبنی پوشش زن از نامحرم است که این نوع حجاب ویا به تعبیر دیگر این حقیقت حجاب را همه ی زنان وطن فبول دارند.
اما پدیده حجاب ویا به تعبیر دیگر حدود وصغور حجاب ونوع پوشش از نظر رنگ وتنوع وقالب های پوششی است که زمان ومکان در آن دخیل است وباید مورد توجه قرار گیرد.
ما باید قبول کنیم وبپذیریم که تنوع رنگ وقالب پوششی حجاب، یک امر متغییر است وهرجغرافیای زیستی، قرائت مخصوص به خود را می طلبد.
همین مسئله از مسائل حجاب، در دین گریزی ودین گرایی زنان بسیار حیاتی است. ممکن است یک قرائت ناشیانه از تنوع قالب ورنگ حجاب، به نفی اصل حجاب بینجامد.
حجاب یک زن پاکستانی وعربستانی وایرانی، نباید معیار حجاب زن مسلمان افغانستانی قرار گیرد. زن پاکستانی وعربستانی وایرانی می توانند حجاب اسلامی خود را داشته باشند وزن مسلمان افغانستانی، باتنوع دررنگ وقالب،حجاب اسلامی مخصوص به خود وکشور خودرا داشته باشند.
3 –4 - دولت جمهوری اسلامی افغانستان،انصافا گام های بلندی در جهت بهبود وضع زنان برداشته وزنان ازنظر اقتصادی وجایگاه اجتماعی به پیشرفت های دست یافته اند که نمی شود این گام های بلندومؤثر دولت جمهوری اسلامی را نادیده گرفت ویک سره به طبل انکار کوبید.
اما این گام های بلند ومؤثردولت محترم افغانستان در برابر کاستی ها وقصور ایشان بسیار ناچیز وکمرنگ جلوه می کند. چون که شرایط برای خدمت رسانی بیش از این مهیا بود ودولت می توانست ومی بایست گام های بلند تری را در جهت ارتقاع جایگاه اجتماعی وحقوقی زنان بردارند که برنداشته اند.
اینکه برای زنان در ارگان های دولتی ومجلسین، سهمیه ی در نظر گرفته شده وزنان دارای وزارتخانه شده ویا چند زن به عنوان وزیر معرفی شود، خوب است. اما اینگونه کارهابیشتر دیکوری است تا کارعمیق فرهنگی.
درباره زنان باید کارهای فرهنگی کرد ودرباره زنان باید فرهنگ سازی نمود تا نگاه فرهنگی جامعه به زنان عوض نشوند وضع زنان بهبود نمی یابد.
دولت کارفرهنگی نکرده ونگاه فرهنگی جامعه نسبت به زن، نگاه ابزاری است نه نگاه خلاق وتأثیر گذار.
ازدیگر بدبختی های کشوردررابطه باخانم ها حضورنیروهای خارجی در داخل شهرهایند.که گاه باکرامت زنان بازی می شود ودولت عامدا کاری نمی کند.
بخش دیگر از بدبختی کشورما دررابطه بازنان مؤسسات خارجی است که بدون ملاحظات فرهنگ دینی وارزش های ملی، طرح هایی را بطور خودسرانه اجرا می کنند وبنام دفاع از زن وارتقاع سطح آگاهی اجتماعی وحقوقی زنان پروژه های ضدفرهنگی ومنافی با ارزش های دینی وملی را اجرا می کند.
دولت جمهوری اسلامی باید ازاین نوع فعالیت های مؤسسات خارجی جلوگیری کند واین مؤسسات ازمجراهای قانونی فعالیت کنند ودرچهارچوب قانون وارزش های دینی وکشوری کمک رسانی نمایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر