۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

بنام خدا
پیدا وپنهان انتخابات افغانستان(گلبدین حکتمیار هم می آید )


افغانستان دیگر بار صحنه گفت وگوی پیدا وپنهان سیاست بازان داخلی وخارجی قرارگرفته وانتخابات این دور باطل راشتاب بیش تر بخشیده است.
این دور از انتخابات افغانستان،آورد گاه همه ی احزاب مدعی نجات افغانستان می باشد چون از چپ ترین چپ ها که روز گاری افغانستان را به قدرت بر تر آن روز (شوروی خدا نانیامورز)رایگان فروخت وداغ وطن فروشی را بر پیشانی خود نهاد،تاراست ترین راست مجاهد تمامیت خواه ونوکر بی مواجب قدرت برتر امروز ووطن فروشان بی شرم وحیای لمیده بر گند آب سیاست ،به میدان آمده اند.
طالبان وکوچی ها

اما از گروه طالبان این وطن فروشان در قالب شریعت وفرزندان خدا در زمین،خبر های ضد ونقضی شنیده می شود:
1 – خبر های پشت پرده حکایت از آن دارند که گروهی از طالبان ،هم اکنون مهمان آقای حامد کرزی هستند وبرای تقسیم قدرت چانه زنی می کنند وآقای حامد کرزی برسر اصل تقسیم قدرت با طالبان به توافق رسیده است اما در نوع حضور طالبان به نتیجه قابل قبول نرسیده چون طالبان خواهان حضور بی پرده نیستند وحامد کرزی خواهان حضور بدون قید وشرط است.
2 – طالبان بنا ندارند که انتخابات را تحریم کنند ،بلکه سیاست جدید طالبان این است (درصورتی که با حامد کرزی واشرف غنی احمد زی به توافق رسند)از مردم بخواهند که در انتخابات شرکت کنند اما به هیچ کاندیدی رأی ندهند وبا رأی سفید اعتراض خود را به نمایش گذارند وتا راه برای حضور نظامی طالبان هموار گردد وطالبان با این مجوز قانونی به تهاجم نظامی خود مشروعیت بخشند.
3 – طالبان با نمایندگان کوچی ها نشست های داشته اند ودر این نشست ها بر رفتن کوچی ها به هزارستان به توافق رسیده اند ودر صورت جنگ پیش آمده بین کوچی ها ومردم هزارستان،طالبان به کوچی ها امکانات نظامی بدهند واز دولت آقای کرزی بخواهند که از طریق اعزام نیروهای دولتی به هزارستان ،به نفع کوچی ها وارد عمل شوند.
آقای اکبری
از کوچی ها وطالبان که بگذریم ،خبر های نیمه موثق حکایت از آن دارند که آقای محمد اکبری رهبر حزب وحدت ملی افغانستان ،بعد از آن که با جبهه ملی نشست های داشته اند ،از تقسیم قدرت بی نصیب مانده وبرای تقسیم قدرت با آقای حامد کرزی وارد مذاکره شده تا در صورت رسیدن به توافقی،ایشان هم مثل آقای کریم خلیلی چند هزار هزاره را به آقای کرزی بفروشند تا قدرت به ایشان لبخندی هدیه کند .
آقای گلبدین حکمتیار هم می آید
خانم بی نظیر بوتو نخست وزیر فقید همسایه مهربان ترازدایه ی ما،در خاطرات خود نوشته است که روزی با دشمنان پدرش سر یک سفره نشسته غذا خوردند تا برای سرنگونی حکومت نظامی ضیاء الحق به توافق برسند.
بی نظیر بوتو ،بعد از این گزارش نوشته است : «سیاست کاری می کند که انسان را با دشمن خونی اش سریک سفره می نشاند» البته بی نظیر حق داشت که چنین قضاوت کند چون او یک بانوی سکولار بود وسیاست در مکتب سکولار ،همین است که خانم بی نظیر بوتو گفته است وسرانجام این سیاست جان او را هم گرفت واو اگر زنده می ماند وادعای عموهایش اگرراست باشد که ادعا نموه اند :« خانم بی نظیر بوتو را شوهرش آصف زرداری به قتل رسانده تااز این طریق به ریاست حزب مردم انتخاب شود.» خانم بی نظیربوتو، برای سیاست چه تعبیری را به کار می برد؟
به هرحال سیاست قاعده بازی مخصوص به خود را دارد وهرکسی که این قاعده بازی را بلد نباشد ویا انسان آرمان گرا باشد،در جهان سیاست دستش به جای بند نخواهد بود.
بر همین اساس آقای حامد کرزی مهره های شطرنج سیاست راجا بجا می کند تا بتواند رقبای سیاسی خود را کش نموده وبر فیل سیاست نشسته تفرج هندوستان کند.
یکی از مهره های قدرتمند این بازی آقای گلبدین حکمتیار است که آقای کرزی از او نیز غافل نمانده است ومعاون دوم خود آقای کریم خلیلی یار دیرین آقای حکمتیار را مأمور این بازی نموده وآقای خلیلی این سیاست دان هزاره زیرک ،از این امتحان رو سفید بیرون آمده وآقای حکمتیار را مهمان آقای کرزی نموده است.
بر اساس توافق های که آقای کرزی وحکمتیار برسر آن به توافق رسیده اند :
1 – قرار است حکمتیار سلاح برزمین بگذارد وجنگ سالارانش را به جای این که راهی کوه پایه های نفس گیرکند،به سوی صندوق های رأی گیری سوق دهد تا با رأی دادن به آقای کرزی ،وزارت خارجه ودفاع وچند ریاست نهاد های دولتی وچند سفیر ووالی ولایات به حزب اسلامی آقای حکمتیار واگذار شود.
2 – حامد کرزی از امریکائی ها بخواهد که آقای حکمتیار را از لیست سیاه خارج نموده بعنوان یک تروریست تحت تعقیب قرار ندهند.
3 – برای این که امریکا نام حکمتیار را از لیست سیاه خط بزند واو را دیگر تحت تعقیب قرار ندهند ،آقای حکمتیار به مدت سه سال در تبعید خود خواسته در عربستان برود وچون آقای نواز شریف به حال تبعید منتظر فرصت باشد وخود را برای بازی مأثر وقانون مند آماده کند.
درحاشیه این خبرها
1 - اصل سیاست گفت وگو میان دو لت وطالبان-حکمتیار از سیاست های اصولی در جهان سیاست است وتجربه تاریخ هم نشان داده است که سیاست گفت وگو بهتر از سیاست جنگ می باشد وتاریخ کمتر سراغ دارد که جنگ های داخلی شبیه جنگ افغانستان ،سرانجامش غالب ومغلوب نظامی باشد بلکه سرانجامش مذاکره ومصالحه بوده است
بر این اساس اصل سیاست گفت وگو با طالبان –حکمتیار سیاست معقول ومبتنی بر مصلحت عامه افغانستان (حال آقای کرزی از این سیاست چه هدفی دارد آن بحث جداگانه) است.واگر آقای ربانی واحمد شاه مسعود همان سیاست گفت وگو ی پیر صاحب صبغت الله مجددی را در پیش می گرفتند وبا حزب اسلامی وحزب وحدت اسلامی سیاست گفت وگو را ادامه می دادند وبه دنبال مزدور پروری نمی بودند تا افراد چون آقای اکبری وسید مصطفی کاظمی وآیت الله سید ابوالحسن فاضل را از حزب وحدت جداکنند وبه سیاست سگتاریسمی خود ادامه بدهند،امروز افغانستان افغانستان آباد وآزاد ودارای عزت جهانی می بود.
حال که آقای کرزی باب گفت وگو با طالبان – حکمتیار را بازنموده است (صرف نظر از احساسات قومی وشخصی والقائات سیاست بازان شیطان منش) این سیاست را به فال نیک باید گرفت.
واقعیت این است که (جنایات ورفتار های ضد بشری طالبان-حکمتیار در جای خودش محفوظ وروزی باید درداوری تاریخ قرار بگیرد) طالبان وحکمتیار از همین سر زمین افغانستان هستند وحق شهروندی دارند واگر طالبان وحکمتیار میثاق ملی ،قانون اساسی افغانستان را بیپذیرند وبر اساس حقوق شهروندی حق شهروندی خود را در چهار چوب قانون مدنی دنبال کنند ،چه کسی مخالف این است؟یقینا هیچ انسان عاقل وخیر خواه امت اسلامی افغانستان مخالف این سیاست نخواهد بود.
2 – اگر طالبان جنایت کار هستند، آقای حامد کرزی هم روز گاری طالب بود ودر بدنه سیاست خارجی طالبان حضورداشت وقتی جنایت کاری مثل کرزی حق شرکت در انتخابات را دارد چرا طالبان نداشته باشند؟
3 – اگر حکمتیار جنایت کار است وبر اساس آن جنایات مرتکب شده حق شرکت نداشته باشد،پس بسیاری ها نباید حق شرکت داشته باشند چون دست بسیاری از همین نامزد ها به خون ملت آغوشته اند مگر دستان شخص کرزی ودومعاون جنگ سالارش به خون هزاران انسان بی گناه آلوده نیستند؟
مگر داکتر عبدالله سخن گوی جنگ سالار وزیر دفاع دولت مستعجل آقای ربانی نبود؟مگر همین داکتر عبدالله شب قبل از شهادت شهید مزاری با رادیو بی بی سی مصاحبه نداشت که ملت هزاره وازبک وپشتون های طرفدار حزب اسلامی را تهدید به استفاده از بمب های خوشه ای می کرد ؟
مگر جنایات آقای سیاف وربانی کمتر از جنایات آقای حکمتیار هستند؟
اگر بنا باشد حکمتیار نباشد ،آقای سیاف وربانی بر چه اساسی باید باشند ؟
پس برهمان اساسی که آدم کشانی چون سیاف ،ربانی،خلیلی،فهیم،داکتر عبدالله،یونس قانونی،علومی،گلابزوي،احدی....حق بودن وماندن وحق شهروندی دارند طالبان وحکمتیار هم دارند.
نتیجه
اصل سیاست گفت وگو سیاست معقول وبه مصلحت عامه مردم افغانستان است
ولی در شرایط فعلی این سیاست کارایی ندارد چون حکمتیار وطالبان عملا در سیاست حضوردارند وپست های اساسی در اختیار نیروهای طالبان وحکمتیار هستند.
این سیاست گفت وگو از طرف حامد کرزی سیاست صادقانه وبراساس مصلحت عامه مردم افغانستان نیست بلکه برای شکست دادن رقبای انتخاباتی می باشد پس سیاست عقیم است .
حکمتیار به دنبال قدرت سیاسی نیست بلکه او به دنبال زعامت عام افغانستان می باشد وکینه ی احمد شاه مسعود وخیانت آقای ربانی به حکمتیار ،حکمتیار را مار زخم خورده کرده وحالا حالا ها با سیاست افغانستان کنار نخواهد آمد وممکن است که حکمتیار به این نتیجه رسد که به راه خود ادامه بدهد تا مرگ دامن گیر او شود واو شهید امت اسلامی لقب گیرد وبعنوان یکی از پیشوایان جهاد علیه کفر والحاد باقی بماند ونامش جاویدانه شود
اسدالله جعفری
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر