۱۳۸۸ آذر ۲۴, سهشنبه
پیام تسلیت دوتن از علما ومحققین یکاولنگ،
به مناسبت رحلت سردار جهادومقاومت بابه علی یار(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
إنالله وإناإلیه راجعون
حیات انسان آنگاه صبغه الهی وعقلانی می گیرد که «عقیده»برقلب «جهاد»نشیند و«جهاد»آبشخورش عقیده باشد.برهمین مبنای قویم است که انسانیت انسان در گیرو اندیشه است واگراندیشه نباشد انسانیت انسان محقق نمی گردد وانسان همان موجود ذی حیات درمتن طبیعت می شود واین همان چیزیست که مولانای بزرگ فرزند راستین بلخ وپرورده اسلام وقرآن فرموده است:
ای برادر توهمان اندیشه ای
مابقیش استخوان وریشه ای
مولا فرزند بلخ بود وآبشخورش دره های اردیبهشتی یکاولنگ وبند افسانه ای«بندامیر»یادگار افسانه مردتاریخ ،علی بن ابیطالیب وروح جمعی اسطوره پرستی قوم هزاره است .برای همین اندیشه های مولانا سبز بود وجاودان وپرلایه وراز آلود چون کوهپایه های آسمان سای یکاولنگ و«بندامیر» نگین آفرنیش.
آری، یکاولنگ ودره های پرهیمنه وقله های نستوه وعرش بوسش فرزندان استخوان آهن وبلند همت اندیشور بسیار تربیت نموده اند وراز آن در همان «بندامیر»اند که یادگار افسانه ای فتح مولاعلی شیر خدا است وچشمه سار جوشیده از ضربت ذوالفقار علی است که خداوندگاران اندیشه وجهاد چون مولانارا دربلخ و«علی یار»رادریکاولنگ تربیت می کند تا حیات معقول انسان درچهره خدایی «اندیشه»و«جهاد» تفسیر گردد وفلسفه افرینش و«انی جاعل فی الارض خلیفه»خدادر قرآن «کتاب تدوین»ش تفسیر شود و«کتاب تکوین»و«تدوین»قرین هم، تبیان کل شیء باشند.
جهان، انسان بزرگی چون مولانا فرزند بلخ وکوثرنوش قله های بامیان ویکاولنگ را در عرصه اندیشه های برین،کمتردیده است وعصرما نیزآروزی دیدن چنان انسان های را دارد وچون نمی یابد ،به تکریم مولانا ها برمی آید تاشاید درپرتو اندیشه های مشعشه ایشان به اصل خویش بازگرددوبازیابد روز گاروصل خویش.
ولی تاریخ تکرار می شود وآیات خدا در چهره های گونه گون تجلی می کند وخلق مدام است وباغ آفرینش هرفصل گل مخصوص به خودرا دارد اگر درفصل بهار گل اندیشه در باغ جان مولانا جوانه می زند وباآبنوشی جاری از قله های بامیان و«بند امیر» یکاولنگ به گل می نشیند،در زمستان استخوان سوز ستم وتجاوز وغارت گری نیز، علی یار ها خداوندگاران جهاد ومقاوت قامت غیرت می آرایند وفولادین پیگرشان را دربرابر سیل غارتگری وهجوم متجاوزان سد می کنند تا گلستان حیات انسان بی گل نماند.
مشیت خدا چنان تعلق گرفته بود که این بار اسمای حسنای خدا در چهره مردی ساده وبی آلایش بنام علی بخش ومشهور به بابه علی یار، تجلی یابدوظهور کند وکتاب حیات واژه جهاد را در قامت ترک برداشته وسیمای نورانی او بخوانش نشیند وخدای گونه بودن انسان را در جهاد خالصانه ومقاوت افسانه گون علی یار درک ودریافت نماید.
آری بابه علی یار،ازآن مردان نمونه روز گار خویش بود که در کهن سالی چون شیران شرزه می غرید وچون سیل بنیان کن خیز برمی داشت وچون کوه های نستوه برپا می ایستاد تا خورشید غیرت پیشانی پرسجودش را ببوسد.
سخن گفتن از آن شیر دوران جهاد وپدر مقاومت رابه زمان دیگر وامی نهیم واکنون که او پیش خدا رفته است تا سینه پرشرحه اش را پیش بابه مزاری سفره کند واز نامردی ها ونامردمی های مدعیان هزار چهره قصه باز خواند وبا،بابای مهربان این امت مزاری بزرگ ازداغ ناسور شش هزار فرزند گمگشته جهاد درمزار بگوید وازرقص گرگان برمزار شهیدان روایتی حکایت کند وبامزاری به ملاقات شهید کربلا «حسین» رود وازکربلای یکاولنگ مرثیه بخواند.
عروج آن آسمانی مرد جهاد ومقاومت برتمام همسنگران راستینش وخانواده محترم وفرزندان عزیزش تسلیت می گوییم .
راهش پررهرو باد.
مشهدالرضا24/9/1388
محمد ابراهیم حسن زاده یکاولنگی
اسدالله جعفری
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر