صداقت رهبرشهید، خیانت ورسالت جامعه ی روحانیت وفرهنگیان(7)
کوتاهی روحانیون در تبیین راه مزاری(2)
پیوند بین شهادت شهید مزاری وشهدای کربلا
نقش عاشورادر حفظ اسلام از گزند تحریف وتداوم بخشی روح حماسه وشهادت طلبی وشهید پروری در میان امت اسلامی، چنان روشن وشفاف است که خورشید درنیم روزآفتابی در دل کویر است.
بنا بر این هیچ نیازی به باز خوانی تاریخ خون رنگ عاشورا نیست واین شفافیت وروشنی تاریخ عاشورا ما را از شرح وبسط بیشتر بی نیاز می سازد واز این که دوباره به تورق تاریخ بپردازیم وتاریخ را به داوری فراخوانیم ،بازمی دارد.
اما عاشوراوشهادت شهید مزاری پیوند ناگسستنی دارد ودر حقیقت ،شهید مزاری خود شهید کربلای حسین (_ع)است ومزاری منهای حسین(ع)مزاری جاودان نیست .
روحانیون عزیز ما که موافق راه ومکتب شهید مزاری هستند نباید درجهت تبیین این پیوند مبارک کوتاهی کنند چون اگر در تبیین این پیوند کوتاهی کنند ،مزاری جاودان نخواهد ماند ومکتب مزاری دیگر مکتب هدایت وجنبش وحرکت نخواهد بود ودر زیر چمبره های تاریخ وزمان دفن خواهد شد.
لذا روحانیون عزیز وگرامی ما باید به این رسالت خود عمل می کردند که متأسفانه عمل نکردند وبادرد ودریغ بسیار باید گفت که بعضا دیده شده است که ازپیوند بین شهادت مزاری وشهادت امام حسین(ع) وهم آرمانی شهید مزاری وشهادت امام حسین(ع) جلوگری نموده وبا قرائت بسیار واپسگرایانه وتحجرمأبانه وغیر کار آمد وراهبردی از شهادت امام حسین(ع) وبا دید زمان نگرانه وجغرافیا محور به شهادت شهید مزاری از بازخوانی وهمخوانی این دوشهادت باز داشته اند.
من به عنوان یک فردی که اندک آشنایی با تاریخ وعقاید دینی دارم وچند روزی درحوزه بوده ام وهستیم وشاکله شخصیت خود را مدیون حوزه ودین هستم ،به صراحت می گویم که عاشورای حسین(ع) وشهادت مزاری دو روایت ازیک حقیقت در متن زمان وبستر تاریخ است.
هیچ انسانی آنشا باتاریخ رانخواهی یافت که در عقاید وباورهای دینی شهیدان راه آزادی مطالعه کرده باشند وشهادت شهیدان راه آزادی را در جهت احیا ویا پاسداشت آن عقاید وباورهای دینی نیابند.
حقیقتی دیگری راکه باید یاد آورشوم این که تاریخ، شهیدانی را به عنوان شهیدان جاوید وفرازمانی درسینه اش ثبت کرده است که آن شهیدان درپیوند با آن حقیقت دینی وباورمذهبی بدل به فرهنگ زیست محیطی وزیست دینی ومذهبی شده اند.
حال فرق نمی کند که آن شهید ،درجهان ادیانی باشد ویادر جهان غیر ادیانی وجهان انسانی.
اگر درجهان انسانی باشد نیز یک سلسله مشترکات عام بشری وجود دارد که آن سلسله مشترکات عام بشری فرازمانی وفرامکانی است وبه همین علت فرازمانی وفرامکانی است که از جهان شمولی برخوردار می باشد وهمین جهان شمولی وفرازمانی بودن است که آن انسان ها را بدل به اسطوره های بشری می کند.
جاویدانگی شخصیت های چون سقراط و مهات ماگاندی،مرهون همین مشترکات عام بشری وارزش های فرازمانی ومکانی است واگر این عنصر را از ایشان بگیرید دیگر شخصیت های تاریخ بشری نیست بلکه افراد ماجراجوی در برهه ی از زمان وقطعه ی از تاریخ خواهد بود که باید به عنوان یک رخداد تاریخی به آن نگاه کرد نه به عنوان شخصیت های تاریخ ساز وقابل تقدیر ودارای ارزش الگویی در گذر گاه حیات برین انسانی وجهان وطنی عقلانی.
شهادت شهید مزاری هم باید در پیوند با شهادت شهیدان کربلا نگرسته شود ودر همین راستا به تبیین دینی وتاریخی آن پرداخته شود تا شهادت مزاری عنصر فرازمانی وجهان سازی وفرهنگ آفرینیش برجسته گردد وبا همین برجستگی از گزند زمان وقهاریت تاریخ مصون ماند وبه رسالت مداری وانسان سازی ونهضت آفرینی بدل گردد.
من نمی دانم ملی گرایان افراطی هزاره با این نوع قرائت از شهادت مزاری چقدر موافق ویا مخالف اند اما من به عنوان یک هزاره ملی - مذهبی وفرد منتسب به روحانیت ،قرائتم از شهادت مزاری همین است وقرائت ملی منهای دینی را از شهادت شهید مزاری باور ندارم ومعتقدم که اگر شهید مزاری رابا دید صرفا ملی گرایانه به بازخوانی بنشینیم، چیزی برای گفتن نداریم واز مزاری فقط یک چهره ماجرا جو ترسیم کرده ایم.
اما قرائت دینی وملی از شهادت شهید مزاری وپیوند شهادت شهید مزاری با شهیدان عاشورا وممزوج کردن خون شهید مزاری را با خون سرخ حسین(ع) است که مزاری برفرازتاریخ می ایستد وپرچم هدایت انسان هارا برشانه خویش به اهتزار در می آورند ودوشادوش حسین(ع) شهید راه کرامت انسان، به تاریخ سازی وآزادی بخشی انسان وانسانیت قیام می نماید
با این توضیحات کوتاه وروشن وشفاف،از شهادت شهیدمزاری درپیوند با شهادت شهید راه کرامت انسان امام حسین(ع)،سخن در این است که چرا روحانیون موافق راه عزت بخش شهید مزاری،در تبیین این راه ومکتب با راه ومکتب امام حسین (ع)کوتاهی نموده اند وهنوز هم کوتاهی می کنند؟
راز این کوتاهی در چه است؟
آیا این روحانیون هنوز در پیوند داشتن شهادت مزاری با شهادت شهیدان کربلا شک وتردید دارند؟
اگر پیوند شهادت شهید مزاری را با شهیدان کربلا باور ندارند واز نظر عقیدتی به این حقیقت نرسیده اند که شهادت مزاری تداوم بخش شهادت شهیدان کربلا در گذر گاه تاریخ است،پس این همه سال ها چمبرزدن در حوزه وارتزاق از بودجه امام زمان (عج)چه بازدهی دینی دارد؟
وقتی ما نتوانیم پیوند دینی بین شهادت یک شهید راه حسین(ع) را با شهادت امام حسین(ع) در متن زمان درک کنیم،چگونه می توانیم ادعای هدایت جامعه را به سوی سعادت دوجهان داشته داشته باشیم؟
وقتی نتوانیم مصادیق عینی پدیده های زمان مند دین را برای مردم تبیین کنیم، چگونه می توانیم اجتهاد زمان مندرا در متن زمان کشف کنیم وزندگی زمان مند مردم را رنگ مذهب ودین بخشیم؟
من فکر نمی کنم روحانی باشد که ندانند شهادت مزاری تداوم شهادت امام حسین(ع) در متن زمان نیست وشهید مزاری همان شهید کربلای زمان ما در برهه ی از تاریخ ودر جغرافیای عقیدتی عاشورا بنام سرزمین کربلا نباشد.
پس راز اینکه ما در انجام این رسالت یعنی تبیین دینی وملی شهادت مزاری رادر راستای اهداف امام حسین (ع)کوتاهی کرده وهمچنان کوتاهی می کنیم،چیست؟
اسدالله جعفری
ادامه دارد
۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر