۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

بنام خدا
سلام

سلام از واژه های زیبای اسلامی است که ریشه در قرآن دارد وهمین ریشه داشتن در قرآن است که امروزه در جان مؤمنان ریشه دارد وبرزبان شان جاری وساری می باشد وهرگاه که عزیزی با عزیزش روبرو شود اولین واژه ای که برزبان شان جاری می گردد وپرده های گوش شان را به رقص می آورد؛ همین واژه زیبای سلام است.
گفتیم این واژه ریشه ی قرآنی دارد وبرهمین اساس ، سنت اسلامی براین است که هرگاه دو انسان مسلمان با هم ملاقات کنند باید بهم دیگر سلام کنند وهرکس در سلام کردن بردیگری پیش دستی کند وبه برادر مسلمانش سلام نماید او پاداش بیشتردارد ودر نزد خدا ورسولش محبوب تر می باشد:
رسول خدا فرمود:نزدیک ترین مردم بخدا ورسولش کسی است که آغاز به سلام کند.
امام علی(ع)فرموده است:سلام کردن هفتاد حسنه دارد که شصت ونه حسنه از ازآن سلام کننده ویک تایش برای جواب دهنده سلام است(بحار الانوارج76ص61
اهمیت وجایگاه سلام درسنت اسلامی تا بحدی والا وشایسته است که بلند سلام کردن وبرهمگان سلام کردن جزءدستورات اکید پیشوایان دینی می باشند:
امام باقر(ع)فرموده است:خدا افشای سلام را دوست دارد.(همان ص10)
رسول خدا مکرم اسلام فرموده است:افشای سلام این است که مسلمانان ازسلام کردن برهیچ مسلمانی بخل نورزد(همان ص2)ودرجای دیگر در توضیح این سخن فرموده است:بخیل ترین مردم کسی است که ازسلام کردن دریغ ورزد(همان ص4)
دردستورات پیشوایان دینی ما برسلام کردن بسیار تأکد شده بگونه ی که برای تألیف قلوب درمیان انسان ها ،انسان مسلمان موظف است که در برخورد با دیگر انسان های غیر مسلمان به آنان سلام کند وبا این سنت حسنه قلب آنان را نسبت به اسلام ومسلمین مهربان سازد وهمگرایی وهمزیستی مسالمت آمیز را در جامعه ممکن سازد.
همه ی این سنت های نیکو واز جمله سنت نیکوی سلام کردن بریکدیگر از رشحات معارف والا ی قرآن کریم است واگر می بینید که سلام کردن بریکدیگر از طرف پیشوایان دین این همه تأکد شده ومسلمانان در زندگی اجتماعی خود به آن التزام عملی دارند ویکی از نشانه های مسلمانی همین سنت نیکوی سلام کردن است.این همه اقبال واهتمام به سنت سلام وسلام کردن ریشه ی قرانی دارد چنان که همین واژه سلام در قرآن 22بار ودر 17سوره آمده است:
الأعراف : 46 وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ و ميان اين دو گروه حجاب و پرده‏اى است (از سرشت نيك و بد كه مانع ديدار يكديگر است) و بر اعراف (يعنى جايگاهى ميان دوزخ و بهشت) مردانى هستند كه همه را به سيمايشان مى‏شناسند و بهشتيان را كه هنوز داخل بهشت نشده و چشم اميد به دخول آن دارند ندا كنند كه سلام بر شما باد.
يونس : 10 دَعْواهُمْ فيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ و در آن بهشت زبان شوق به تقديس خدا گشايند كه بار الها تو از هر نقص و آلايش پاك و منزهى و درود آنها در بهشت «سلام» است و آخرين سخنشان حمد پروردگار عالميان است.
هود : 69 وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ و محققا فرستادگان ما (فرشتگان آسمان) بر ابراهيم (خليل) بشارت آورده و او را سلام گفته و او پاسخ سلام بداد، آن گاه ابراهيم بى‏درنگ از گوشت گوساله كبابى آورد
الرعد : 24 سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (و مى‏گويند) سلام و تحيت بر شما باد كه صبر پيشه كرديد، و بس نيك است سرانجام اين سراى
إبراهيم : 23 وَ أُدْخِلَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ و آنان را كه به خدا ايمان آورده و عمل صالح كردند در بهشتهايى برند كه زير درختانش نهرها جارى است و هميشه به فرمان خداى خود در آن بهشت مخلدند و تحيت آنان در آنجا سلام است
النحل : 32 الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ آنان كه در حال پاكيزگى (از شرك) فرشتگان قبض روحشان كنند به آنها گويند كه شما به موجب اعمال نيكويى كه در دنيا به جا آورديد اكنون به بهشت ابدى درآييد.
مريم : 15 وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا و سلام حق بر او باد در روز ولادتش و روز وفاتش و روزى كه زنده برانگيخته خواهد شد
مريم : 47 قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بي‏ حَفِيًّا باز ابراهيم گفت: سلامت باشى، من از خداى خود براى تو آمرزش خواهم خواست، كه او بسيار در حقّ من مهربان است
النمل : 59 قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى‏ عِبادِهِ الَّذينَ اصْطَفى‏ آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ (اى رسول) بگو: ستايش مخصوص خداست و سلام خاص بر بندگان برگزيده خدا، آيا خدا بهتر است يا آنچه آنان شريك خدا مى‏شمارند؟
القصص : 55 وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلينَ و چون سخن لغوى (از دشمنان دين) بشنوند از آن اعراض كنند و گويند: اعمال ما از ما و اعمال شما از شما، برويد سلامت باشيد، كه ما هرگز مردم (هرزه گوى) نادان را نمى‏طلبيم
الأحزاب : 44 تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَريماً تحيّت مؤمنان (و پذيرايى ايشان) روزى كه به لقاء رحمت حق نائل شوند سلام (خدا و بشارت لطف الهى) خواهد بود، و بر آنان پاداش با كرامت و شرافت مهيا فرموده است
يس : 58 سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ (فرشتگان رحمت) بر آنان از خداى مهربان سلام و تحيّت رسانند
الزمر : 73 وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدينَ و متقيان خدا ترس را فوج فوج به سوى بهشت برند تا چون بدانجا رسند و همه درهاى بهشت (به رويشان به احترام) بگشايند و خازنان بهشتى (به تهنيت) گويند: سلام بر شما باد (خوشا به حال شما) كه چه خوش عيش ابدى نصيب شما گرديد حالى در اين بهشت ابد در آييد و جاودان متنعّم باشيد.
همچنین این آیات شریفه:
الصافات : 79 سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ فِي الْعالَمينَ
الصافات : 109 سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهيمَ
الصافات : 120 سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ
الصافات : 130 سَلامٌ عَلى‏ إِلْ‏ياسينَ
الصافات : 181 وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلينَ
الزخرف : 89 فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
الذاريات : 25 إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ
القدر : 5 سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
ومشتقات آن به صورت سلاما 9بار آماده است هود : 69 وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ
الحجر : 52 إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ
مريم : 62 لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا
الأنبياء : 69 قُلْنا يا نارُ كُوني‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهيمَ
الفرقان : 63 وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً
الفرقان : 75 أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً
الذاريات : 25 إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ
الواقعة : 26 إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً
ازدیگر مشتقات وهم ریشه بودن این واژه ،واژه سلم است که صاحب قاموس قرآن درج3از صفحه296 ببعد چنین می نگارد:
سلم:
(مثل فلس) و سلامت و سلام يعنى كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى. (راغب) در اقرب آمده:
«سلم من العيوب و الآفات سلاما و سلامة» يعنى از بلايا و عيبها نجات يافت و كنار شد.
مثل «إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» صافات: 84. كه در سلامت باطن است قلب سليم آنست كه از شك و حسد و كفر و غيره سالم و كنار باشد.
و مثل «مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيها ...» بقره:71. از عيوب سلامت است و خالى در آن نيست كه مراد از آن سلامت ظاهرى است. (سلام). يكدفعه سلام خارجى است بمعنى سلامت مثل «ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» ق: 34. بسلامت وارد بهشت شويد. آن روز خلود است. و مثل «يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهِيمَ» انبياء: 69. سلام بودن آتش بى حرارت و بى سوزش بودن آنست نسبت بابراهيم عليه السّلام. و ايضا «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ ...» مائده: 16. «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ ...» انعام: 127.كه همه اينها بمعنى سلامت و سلام خارجى است.
يكدفعه سلام قولى است مثل «وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ...» انعام: 54. «وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ...»اعراف: 46.
سلام قولى در اسلام همين است و آن دعا و خواستن سلامت از خداوند بشخص است سلام عليكم يعنى سلامت باد از خدا بر شما و چون از جانب خداست لذا تحيّتى است از خدا و با بركت و پاك و دلچسب است «فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً ...» نور: 61. «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» يس: 58. اين سلام قولى از جانب خداوند است كه باهل بهشت اعلام ميشود و ميدانند كه پيوسته در سلامت و امن خواهند بود ممكن است مراد از آن قول ملائكه باشد كه باهل بهشت گويند «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ» رعد: 24. چون سلام ملائكه با اجازه خداست لذا در سوره يس سلام خدا خوانده شده است. و ممكن است بگوئيم: خداوند صدا خلق ميكند و اهل بهشت ميشنوند مثل وحى بموسى در طور سيناء.
«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً ...» نساء: 94.
ظاهرا مراد از آن سلام قولى است چنانكه در سبب نزول آيه نقل شده كه اسامة بن زيد و يارانش مردى را كه اسلام آورده بود و بآنها سلام داد و شهادتين گفت كشتند و گوسفندانش را بغنيمت گرفتند. در نتيجه آيه فوق نازل شد. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» فرقان: 63. ممكن است سلاما مفعول فعل محذوف باشد يعنى «نطلب منكم السّلامة» و شايد صفت محذوف باشد يعنى «قالوا قولا سلاما» (راغب).
«سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ ...
سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهِيمَ ... سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ ... سَلامٌ عَلى‏ إِلْ‏ياسِينَ ... وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ» اين آيات از آيه 79 صافات تا آيه 181 واقع‏اند. و در ما قبل هر دو آيه اول و آيه چهارم اين آيه هست «وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ» اينها سلام و تحيّت قولى است از جانب خدا و اثر واقعى و خارجى دارد آيه پنجم شامل تمام مرسلين است و آيه اول درباره نوح عليه السّلام از همه وسيع است كه در آن لفظ «فِي الْعالَمِينَ» هست. مراد از آن عالم بشر و يا عالم جن و انس و ملائكه است. و ظاهرا عالم بشر و ادوار بشرى مراد باشد.
بنظر ميايد «فِي الْعالَمِينَ» حال باشد از سلام يعنى سلام بر نوح در حاليكه آن سلام پيوسته در ميان عالميان هست و خواهد بود. ظاهرا براى همين است كه الميزان گويد: اين سلام تحيّتى است براى نوح از خدا هديّه ميشود بر او از جانب امّتهاى انسانيت ماداميكه چيزى از خيرات قولا و عملا در جوامع بشرى واقع شود. چون او عليه السّلام اول كسى است كه بدعوت توحيد بر خاسته و شرك و اثر آنرا كوبيده و در حدود هزار سال در اين راه رنج برده ... پس براى اوست نصيبى از هر خير تا روز قيامت و در تمام قرآن سلامى باين وسعت جز درباره نوح يافته نيست.
راغب گويد: اين سلامها روشن ميكنند كه خدا خواسته بپيامبران ثنا و دعا شود.
«لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً. إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» واقعة: 25 و 26. بهتر است بگوئيم مراد از سلام قولى و فعلى هر دو است يعنى بهم ديگر سلام گويند و از هم ديگر در سلام باشند. و شايد قولى مراد باشد يعنى «نطلب لكم سلاما».
«سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» قدر: 5. «هى» راجع به ليله قدر است يعنى آنشب تا طلوع فجر سلام و سلامت است. درست فهميده نميشود كه چگونه سلام است آيا براى همه يا براى افراد بخصوصى؟! از كلام امام سجاد عليه السّلام بدست ميايد كه براى عدّه بخصوصى است در دعاى 44 صحيفه چنين آمده «سمّاها ليلة القدر ... سلام دائم البركة الى طلوع الفجر على من يشاء من عباده بما احكم من قضائه» در اينصورت براى كسانى سلامت است كه تقديرشان در آنشب بنحو احسن معين ميگردد. مثل قرآن كه براى مؤمنان شفاست و كافران را جز خسارت نيافزايد «وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً».
... «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ. فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ» واقعة: 90 و 91. ممكن است مراد از اين سلام همان باشد كه درباره اهل بهشت آمده «لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلَّا سَلاماً ...» مريم: 62. ولى «سَلاماً سَلاماً» در سوره واقعة راجع بمقربين است معنى آيه چنين ميشود: اما اگر شخص متوفى از اصحاب يمين باشد سلام آنها مخصوص تو است و شايد «لك» خطاب بحضرت رسول صلى اللّه عليه و آله بوده باشد.
«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ ...» حشر:23.
سلام از اسماء حسنى است راغب گويد: گفته‏اند علّت توصيف خداوند بسلام آنست كه عيوب و آفات بحضرتش راه ندارد چنانكه بخلائق ميرسد. در اينصورت سلام بمعنى سالم است طبرسى گويد: سلام يعنى آنكه بندگان از ظلمش سالم‏اند و گفته‏اند: آن بمعنى سالم از هر نقص و عيب و آفت است. صدوق در توحيد آنرا سلامت دهنده. و سالم از هر عيب گفته است. ابن اثير نيز مثل راغب گفته و بيضاوى آنرا اختيار كرده است. در اقرب نيز چنين است.
در جوامع الجامع و كشّاف نيز سلامت دهنده يا سالم از هر عيب ذكر شده. الميزان آنرا تقريبا بى آزار معنى كرده گويد: سلام كسى است كه با تو بسلامت و عافيت ملاقات كند بدون شرّ و ضرر.
خلاصه آنكه: معنى سلام يا سلامت دهنده و يا سالم از هر عيب است.
و در صورت اول از صفات فعل و در صورت دوم از صفات جلال است و آن در اصل مصدر است و از باب مبالغه وصف حق تعالى آمده. اقرب الموارد عقيده دارد كه در اسماء اللّه جز سلام مصدر نيامده است.(پایان نقل ازقاموس قرآن)
برهمین اساس است که در کتاب های اخلاقی یکی از نشانه های تواضع وفروتنی واخلاق مردان وزنان وارسته ومتخلق به اخلاق حمیده بلند سلام کردن است برهمه ی مؤمنان اعم ازاین که کوچک،بزرگ ،فقیر ،عالم وجاهل باشند.
حضرت امام صادق(ع)فرمودند:تواضع آن است که آدمی درمکان پست ترازجای اوباشد بینشیندوبه جای که پائین تر ازجای دیگر باشد راضی شود وبه هرکی ملاقات کردسلام کند.
سوم ازعلامت تواضع پیشی گرفتن درسلام کردن براوگران نباشد.پس اگرمضایقه داشته وتوقع سلام ازدیگران داشته باشد متکبر خواهد بودوعجب آنکه جمعی که خودرا ازجمله ی اهل علم می دانند سواره درکوچه وبازار می گذرند وازپیادگان ونشستگان چشم سلام دارندوحال آنکه سزاوار آن است که ایستاده برنشسته وسواره برپیاده سلام کنند.اف برایشان که یکی از سنن سنیه پیغمبر آخرالزمان را آلت تکبرخود قرارداده اند(معراج السعاده،ملا احمدنراقی صص265-296
سلام،ازجمله افعالی است که اگر فردی مسلمان در حین نمازخواندن آن را انجام دهد مبطل نماز نیست با اینکه نماز از احکام فقهی اسلامی می باشد که باید بدون کم وکاستی در اجزای آن انجام گیرند واگر نماز گذاری در حین اتیان نماز بطور عمد سخنی وکلامی غیر از اجزای دستوری نماز برزبان براند نمازش باطل است اما تنها کلمه وسخنی که درنماز می توان گفت ودر موقع سلام کردن فردی غیرنمازگذار به نماز گذار،مستحب می شود وگاه وجوب نیز پیدا می کند،همین کلمه سلام می باشد.
به هرحال واژه سلام از واژه های کلیدی دراسلام می باشد ودایره کاربردش در تمام شاخه های علوم اسلامی است بگونه ی که درتمام رشته های علوم اسلامی واژه سلام از واژه های کلیدی بشمار می رود ومخصوصا درعلوم ذوقیِ سلوکی واخلاق عملی، بطوری که عارفان، سلام را یکی از اسمای حسنای خدای متعال می دانند ودر کتاب های اخلاق واژه سلام از کلیدی ترین واژه های اخلاقی می باشد ودر فقه نیز از جایگاه مخصوصی برخوردار است ودرکتاب های ادبی نیز واژه سلام ازمرصع ترین واژه های ادبی بوده ودرقالب امثال وحکم چهره نموده وبه صورت فرهنگ عامیانه بدل به ضرب المثل شده ومورد استفاده عام وخاص هست.
درمیان مردم هزارستان وافسانه های کهن هزارستان واژه سلام ازچنان درخشندگی برخوردار است که حتا جنّیّان ودیوودد نیز با سلام میانه اخلاقی دارند بگونه ی که درافسانه های کهن هزارستان داستان های عجیب وغریبی در باره سلام کردن ونکردن دیو ها به آدمیان وآدمیان به دیو هاموجود است چنان که گاه بچه های کوچک درهنگام بازی بایک دیگر، ادای دیو های افسانه هارا درمی آورند ومی گویند:
اگرسلامت نبود،یک لقمه ی پاکم نمی شدی ای آدمی زاد.
خوش بختانه این سنت نیکودرمیان مردم هزارستان ازهمه جابیشتر رواج دارد وهنوز به آن باورهای پشینیان درباره سلام وجایگاه والای دینی واسلامی آن باورمند هستند وهنوز دشمنی ها وکدورت های خانوادگی وقومی با سلام وسلام کردن بدل به همدلی ومهرو محبت می شود وکمتر انسانی رادرهزارستان پیدامی کنید که اگر دشمنش به اوسلام کند او جواب سلامش را ندهد وبه حرمت این کلمه مبارک ومقدس، خشم وغضب خودرا مهارنکند وخدای ناکرده دست تعدی وپلشتی بلند کند.
درهزارستان چنین انسانی رانمی توانید پیداکنید، مگردرمواردخاص روانی وعاطفی که ممکن است شخص نتواند برخشم وغضب خودفائق آید وحرمت این کلمه مقدس را نگهندارد.
***
اسدالله جعفری
اشاره:
درقسمت منابع یابی از فیش های دوست عزیزم فرهیخته گرامی
حاج برهانی شهرستانی نویسنده کتاب(زن درآیینه ضرب المثلها)
استفاده کرده ام که ازایشان سپاس ویژه دارم

۱ نظر:

jafar گفت...

برادر گرامي سلام و تشكر بسيار از زحمات شما كه در جهت اطلاع رساني دقيق براي بالا بردن سطح آگاهي جامعه، زحمت مي كشيد. بنده بسيار سپاس گذارم كه مرا نيز به عنوان عضوي از جامعه وبلاگ نويسان پذيرفته ايد.به اطلاع شما دوستان عزيزم مي رسانم به علت به وجود آمدن اختلالاتي در برخي از ساعات روز در سرور بلاگفا و به دنبال آن در دسترس نبودن اين وبلاگ در همان زمان، مطالب و اخبار اين وبلاگ به آدرس زير در حال انتقال مي باشد لطفا به اين آدرس لينك دهيد: tofacejustice.blogspot.com
موفق و پيروز و سربلند باشيد.